یک دندانپزشک با بیان این که در فعالیت*های روزانه حین صحبت و نوشیدن مایعات، غلظت بزاق دهان دستخوش تغییرات می*شود؛ گفت: اما پس از بیداری از خواب شبانه بزاق به علت سکون طولانی مدت در دهان غلیظ و ph اسیدی پیدا کرده که اثر تخریبی را بر روی مینای دندان می*گذارد. دکتر توکلی در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) واحد علوم پزشکی ایران، گفت: از این رو در هنگام صبح مینای دندان نرم و با صرف صبحانه حاوی شکر، شیرینی به منافذ ریز دندان نفوذ و زمینه تخریب آن را فراهم می*کند. بنابراین دندانپزشکان مسواک زدن پیش از صرف صبحانه یا بیش از نیم ساعت پس از خوردن صبحانه را توصیه می*کنند. وی مدت زمان لازم برای مسواک زدن موثر در تمیز نگهداشتن دندان*ها را حدود ۵ دقیقه برشمرد و افزود: استفاده از نخ دندان و توجه به نحوه تغذیه حاوی مواد قندی کمتر و کلسیم بیشتر هم برای سلامت دندان*ها سودمند است. دکتر توکلی با بیان اینکه کیفیت خدمات دندانپزشکی ایران با پیشرفته*ترین کشورها برابری می*کند؛ تصریح کرد: کلیه درمان*های نوین دندانپزشکی نظیر ایمپلنت به صورت روتین در ایران انجام می*شود؛ به نحوی که دندانپزشکان ایرانی همواره بیمارانی از کشورهای همسایه برای دریافت این خدمات دارند. وی استفاده از سلول*های بنیادین در دندانپزشکی را در مرحله آزمایشگاهی و تجربی عنوان کرد و گفت: *در ۳۰ سال پیش بیشترین علت مراجعه به دندانپزشکی، کشیدن دندان بود اما در حال حاضر دندان*ها را معمولا پر و ترمیم می*کنند.
جلوگیری از ریزش مو با درمان گر های گیاهی و طبیعی!!
مو، بافتی نازک و بسیار حساس است که از ترکیبات مختلفی از جمله آب، پروتئین، چربی و کراتین تشکیل شده است. به*طور طبیعی هر تار مو دو تا سه ماه پس از اتمام دوران رشد خود استراحت کرده و سپس با موهای جدیدی جایگزین می*شود. روزانه ۵۰ تا ۸۰ تار مو به واسطه حمام، شانه زدن یا خواب می*ریزد و هنگامی که مقدار ریزش مو بیش از این تعداد باشد، نگران*کننده است. ریزش غیر طبیعی مو، اختلال محسوب شده و درمان*های طبیعی تاکنون موفق*ترین و بی*خطرترین راهکار برای درمان آن به*شمار می*آید. تحقیقات نشان می*دهد، پیروی از الگوهای غذایی سالم، استفاده از داروهای گیاهی مناسب به*طور کلی تغییر سبک زندگی اثر مستقیمی بر تقویت موها و کاهش میزان ریزش مو دارد. طاسی نوع دیگری از ریزش مو است که اگر چه بهره*مندی رژیم*های غذایی یا مصرف ویتامین*ها به*طور صددرصد از ریزش مو پیشگیری نمی*کند ولی تأثیر بسزایی در تقویت موها دارد. در حال حاضر علل زیادی برای ریزش مو کشف شده است که با برطرف کردن آن می*توان بموقع از کاهش ریزش موها پیشگیری کرد. ژنتیک: انتقال ژن از والدین عمده*ترین دلیل ریزش مو است که در هر سنی ممکن است اتفاق بیفتد. استرس: تنش*های روحی یکی دیگر از عوامل تهدید*کننده سلامت مو به*شمار می*آید که عوارض جدی و حتی طاسی به دنبال خواهد داشت. بیماری: هر نوع اختلالی در بدن که باعث تغییر رژیم غذایی شود یا مصرف برخی داروها باعث کاهش رشد موها یا ریزش آن می*شود. بنابراین توصیه می*شود چنانچه از بیماری خاصی رنج می برید یا داروی جدیدی مصرف کرده و همزمان با آن دچار ریزش مو شده*اید، با پزشک خود مشورت کنید. تغییرات هورمونی: افزایش یا کاهش میزان برخی هورمون*های زنانه پس از زایمان یکی دیگر از دلایل ریزش مو است اما این عارضه قابل برگشت بوده و ۶ تا ۱۲ ماه پس از زایمان بهبود پیدا می*کند. یائسگی: بر هم خوردن تعادل هورمون*های زنانه پس از یائسگی نیز دلیل شایعی برای نازک شدن تارهای مو در زنان به*شمار آمده که اغلب ناشی از کاهش میزان هورمون استروژن است بنابراین لازم است در این دوران با استفاده از درمان*های طبیعی و رژیم*های غذایی مناسب موها را تقویت کرد. قرار گرفتن در معرض اشعه ایکس، مصرف داروهای ضدسرطان، سوءتغذیه، آنفلوآنزا، تب و عفونت ریه*ها نیز از دیگر عواملی است که باعث ریزش موها می*شود. فرآورده*های بهداشتی: شامپوها، نرم*کننده*ها، ژل سر و رنگ*کننده*های مو حاوی ۱۰ تا ۲۰ نوع ماده شیمیایی مصنوعی است که اغلب به بافت مو آسیب زده و باعث ریزش آن می*شود. بر این اساس لازم است تا حد ممکن از این قبیل محصولات کمتر استفاده کرده و هنگام انتخاب آن علاوه بر مورد تأیید بودن وزارت بهداشت، انواع ساده و بی*رنگ آن مورد استفاده قرار گیرد. تأمین پروتئین: از آنجا که موها از جنس پروتئین هستند، کمبود این ماده غذایی باعث ریزش مو می*شود. استفاده بیشتر از منابع حیوانی مانند گوشت و لبنیات در برنامه غذایی کمک زیادی به تقویت موها می*کند. آهن: این ماده معدنی به گردش خون پوست سرعت بخشیده و سوخت لازم برای رشد موها را فراهم می*کند. جگر، زردآلو و کشمش غنی از آهن است. آب: حدود یک چهارم از هر تار مو را آب تشکیل داده است بنابراین برای حفظ طراوت و شادابی مو باید حداقل چهار تا هشت لیوان آب نوشید. ویتامین آ: این ماده مغذی خاصیت ارتجاعی مو را افزایش می*دهد زیرا چربی لازم برای فولیکول مو را فراهم کرده و به سلامت آن کمک می*کند. تخم*مرغ، کلم*پیچ، کدو و هویج حاوی ویتامین آ فراوان است. از طرف دیگر ویتامین گروه ب، ویتامین ای و ویتامین ث، از ویتامین*هایی هستند که در غلات، دانه*ها، جگر، گوشت و جوانه*ها بیشتر یافت می*شود و با افزایش میزان گردش خون در پوست سر، رشد موها را تقویت کرده و احتمال آسیب به آن را کاهش می*دهد. کلسیم، سلنیوم و روی: کمبود این قبیل موادمعدنی در رژیم غذایی، رشد موها را کند کرده و مانع از تقویت و استحکام آن می*شود. لبنیات غنی از کلسیم بوده و گوش، جگر، تخم*مرغ، میگو، گوجه*فرنگی و کدوحلوایی حاوی روی فراوانی است. ترک برخی عادات غلط: سیگار و استفاده بیش از اندازه از قند و شکر در رژیم غذایی عامل مهم دیگری است که جریان خون پوست سر را کاهش داده و موجب ریزش موها می*شود. این در حالی است که استفاده بیشتر از میوه و سبزیجات، پروتئین، حبوبات، برنج، گوجه*فرنگی، گندم، سیب*زمینی و سیب مانع از آسیب موها می*شود. ورزش منظم نیز از فاکتورهای مؤثر بر رشد مو است که علاوه بر افزایش گردش خون کمک زیادی به کاهش استرس می*کند. گیاهان دارویی: سال*هاست که چندین گیاه دارویی به تنهایی و یا در ترکیب با مواد دیگر برای درمان کم*مویی یا ریزش مو مورد استفاده قرار می*گیرد. ترکیبات ژل مانند آلو ورا پس از قرار گرفتن روی پوست سر، آرام*بخش پوست بوده و از آن در برابر عوامل زیان*آور محافظت می*کند. این گیاه سطح ph پوست سر را تعدیل بخشیده و باعث پاک شدن فولیکول*های مو از هرگونه آلودگی می*شود. مصرف روزانه چای رزماری نیز باعث تحریک رشد مو شده و مانع از ریزش آن می*شود. تجربه ثابت کرده است، ماساژ دادن روزانه آب پیاز روی پوست سر باعث تحریک ترشح فولیکول مو شده و رشد موها را سرعت می*بخشد. همچنین افزودن کمی حنا به نرم*کننده باعث تقویت مو شده و از شکنندگی آن پیشگیری می*کند. فلفل قرمز حاوی ترکیباتی است که میزان گردش خون پوست را افزایش داده و نه تنها رشد مو را افزایش می*دهد بلکه تأثیر به*سزایی در ترمیم موهای از دست رفته دارد. چای سبز و چای گل «مریم گلی» نیز از نوشیدنی*هایی است که باعث ترمیم فولیکول مو شده رشد موها را تسریع می*کند. گزنه، زنجبیل، اسطوخودوس، گلرنگ، آویشن، علف لیمو، گیاه باباآدم، گیاه دم*اسب و پنج انگشت نیز از گیاهان دارویی است که علاوه بر ترمیم فولیکول*های مو باعث تحریک رشد موها شده و از ریزش آن پیشگیری می*کند.
یک دندانپزشک گفت: برای رسیدن فلوراید خمیر دندان به داخل شیارهای دندان، افراد باید قبل از مسواک زدن از نخ دندان استفاده کنند. لیلا نصیری خانلر اظهار داشت: بهترین زمان استفاده از نخ دندان، قبل از مسواک* زدن است زیرا استفاده از آن بعد از مسواک زدن، موجب نرسیدن فلوراید خمیر دندان به داخل شیارهای دندان می*شود. وی در خصوص اینکه کدام یک از روش*های مسواک زدن یا استفاده از نخ دندان در حفظ سلامت دندان اولویت دارد، گفت: برخلاف تصور برخی متخصصان و افراد، نمی*توان یکی از این روش*ها را مهمتر از دیگری عنوان کرد بلکه استفاده از نخ دندان و مسواک باید با هم صورت گیرد. * ضعف اقبال عمومی آحاد جامعه از نخ دندان به دلیل عدم آگاهی نصیری خانلر با اشاره به اینکه آحاد جامعه به دلیل ناآگاهی از مزایای نخ دندان، چندان از آن استفاده نمی*کنند، افزود:* آغاز بیشتر پوسیدگی*های دندان*ها از داخل شیارها و ما بین دو دندان است در حالی که نخ دندان در تمیز کردن این نواحی از مواد غذایی نقش بسیاری را بر عهده دارد. وی با بیان اینکه مسواک نمی*تواند ما بین و شیار دندان*ها را تمیز کند، تصریح کرد: نخ دندان در فرآیند رعایت بهداشت دندان*های افراد باید جایگاه اصلی خود را پیدا کند که این امر مستلزم آموزش مستمر و پایه*ای است. این دندانپزشک اظهار داشت: متأسفانه افراد در خصوص طریقه صحیح استفاده از نخ دندان به طور کامل آگاهی ندارند و در اغلب موارد با بکارگیری شدید نخ دندان باعث جراحت لثه*ها می*شوند که این امر به هیچ وجه توصیه نمی*شود. نصیری خانلری خاطرنشان کرد: بهره*گیری مستمر از نخ دندان می*تواند عامل بسیار مهمی در جلوگیری از پوسیدگی دندان افراد باشد که این امر باید از سنین پایین به کودکان آموزش داده شود.
دكتر سيدعبدالرضا طبسي، متخصص بيماري*هاي مغز و اعصاب در اين*باره به «جام*جم» مي*گويد: فراموشي علل مختلفي دارد و هر چه سن افزايش مي*يابد، شيوع آن نيز بيشتر مي*شود. مهم*ترين نكته در برخورد با فراموشي اين است كه بدانيم گاهي مي*شود براي فراموشي علتي پيدا كرد و در برخي موارد نيز علت خاصي ندارد؛ اما مهم*ترين نكته يافتن علت فراموشي است.
فراموشي حقيقي يا كاذب
اين پزشك متخصص با اشاره به فراموشي*هاي حقيقي و كاذب توضيح مي*دهد: عمدتا فراموشي*هاي كاذب به مواردي اطلاق مي*شود كه خود بيمار نسبت به فراموشي*اش آگاه است، اما اگر فراموشي حقيقي باشد، بيمار به آن آگاه نبوده و اصلا نمي*داند كه مواردي را فراموش مي*كند.
وي مي*افزايد: در فراموشي*هاي كاذب علت بيشتر مسائل رواني، فشارهاي روحي و عمدتا افسردگي است. اما در مقابل، در فراموشي*هاي حقيقي بيمار اصلا نمي*داند كه فراموشي دارد و همين نوع فراموشي است كه مشكل*ساز مي*شود. همچنين هر چه سن افزايش يافته و بالاتر مي*رود، درصد اين فراموشي*ها نيز بيشتر مي*شود.
فراموشي قابل درمان
دكتر طبسي يادآور مي*شود: زماني كه با فراموشي حقيقي روبه*رو هستيم، بايد انواع قابل درمان و غيرقابل درمان را از هم جدا كنيم. گروهي از بيماري*ها هستند كه فراموشي را ايجاد كرده و قابل درمان هستند. به عنوان مثال، يك نوع خونريزي مغزي كه عمدتا در اثر ضربه *در افراد مسن پيش مي*آيد، مي*تواند سبب فراموشي شود. در اين حالت با تخليه خونريزي قسمت زير جمجمه فراموشي پايان مي*يابد.
كم*كاري غده تيروئيد نيز از ديگر بيماري*هايي است كه مي*تواند فراموشي ايجاد كند.بنابراين، اگر بيمار كم*كاري تيروئيد را درمان كند، فراموشي نيز به طور كلي جبران شده و از بين مي*رود.وي به اختلالات فعاليت كبدي يا كليوي نيز به عنوان فراموشي يا دمانس*هاي قابل درمان اشاره مي*كند.
فراموشي*هاي غيرقابل درمان
اين دانشيار بيماري*هاي مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشكي تهران درباره ديگر انواع فراموشي*ها توضيح مي*دهد: برخي از انواع فراموشي*ها غيرقابل درمان هستند؛ مثل آلزايمر كه شايع*ترين علت فراموشي حقيقي است. شيوع آلزايمر با افزايش سن، بيشتر شده، اما اين نكته به اين معني نيست كه همه افراد مسن آلزايمر مي*گيرند. از سوي ديگر، متاسفانه علت اصلي اين بيماري تاكنون شناخته نشده است.
دكتر طبسي در مورد شيوه*هاي جلوگيري از بروز و پيشرفت آلزايمر مي*گويد: استفاده بيشتر از قوه تفكر، بهترين راه براي پيشگيري و به تعويق انداختن آلزايمر است؛ حل كردن جدول و مطالعه نيز از بهترين راهكارها هستند.
وي تاكيد مي*كند: بيماري كه فراموشي پيدا مي*كند، اتفاقي كه تازه پيش آمده را به ياد نمي*آورد. اما خاطرات دوران كودكي را به خوبي به ياد دارد؛ مي*داند كدام مدرسه مي*رفته و دوستانش چه كساني بوده*اند، اما اگر چند عدد را به او بگوييم نمي*تواند آنها را به خاطر بسپارد و تكرار كند.
رويارويي با فرد مبتلا به فراموشي
دكتر طبسي مي*افزايد: افراد مسني كه با اين مشكل روبه*رو هستند، به شدت به درمان نياز دارند. در برخورد با اين بيماران مهم است كه ابتدا فراموشي حقيقي يا كاذب را تشخيص داده و وقتي به حقيقي بودن آن پي برديم، قابل درمان يا غيرقابل درمان بودن آن را مشخص كنيم. اما وقتي به بيماري*هاي غيرقابل درمان رسيديم كه سبب فراموشي مي*شود، بايد از داروهاي جديدي كه وجود دارد، استفاده كنيم. حفاظت از بيماران نيز از ديگر موارد مهم است؛ چون حتي ممكن است بيمار به خودش صدمه بزند. علاوه بر اين موارد، تغذيه سالم و استفاده مرتب از داروها را نيز نبايد ناديده گرفت.
وي يادآور مي*شود: انواعي از ضايعات عروقي مغز نيز مي*توانند ايجاد فراموشي كنند كه در حقيقت ناشي از سكته*هاي كوچك مغزي است. گاهي سكته به دليل گرفتاري مناطق حركتي مغز، نيمي از بدن را فلج مي*كند؛ اما گاهي نيز فراموشي ناشي از ضايعات كوچك مغز است كه مركز حافظه را درگير كرده و بيمار اختلال حافظه پيدا مي*كند. اين مورد هم درمان*هاي خاص خودش را دارد. همچنين بايد از خوردن غذاهاي چرب و نمك زياد اجتناب كرده و با كنترل فشار خون و ديابت از پيشرفت اين مشكل جلوگيري كرد. البته با مراجعه به پزشك متخصص و با داروهاي مناسب نيز بايد اين مشكل را كنترل نمود.
به گفته وي بروز اين مشكل تا مرحله*اي كه پيش رفته، قابل درمان نيست، اما مهم اين است كه جلوي پيشرفت را گرفته و آن را كنترل كنيم.
دكتر طبسي يادآوري مي*كند: فراموشي از يك مشكل ساده شروع شده و مي*تواند تا جايي پيشرفت كند كه حتي فرد، خانه*اش را هم گم كند، به همين دليل مي*بينيم كه درمان و كنترل اين بيماري تا چه حد مهم و تاثيرگذار است.
وي بايادآوري اين نكته كه يك يا دو مورد فراموشي دليل ابتلا به آلزايمر نيست، آنها را تنها ناشي از مشغله روحي، رواني و فكري مي*داند
هر وقت يك نفر از راه طمع كار خلافي ميكند يا به مال كسي دست درازي ميكند ميگويند «آقا گرگ عيدت مبارك». روباهي هميشه در باغ خربزه ميرفت و به باغبان خسارت ميزد. روزي باغبان تله گذاشت و مقداري گوشت هم در آن تعبيه كرد. روباه چون گوشت را سر راه خود ديد فهميد كه به همراه آن تلهاي هم هست. جرأت نكرد به گوشت نزديك بشود، برگشت. در راه برخورد كرد به گرگ به او سلام كرد و پس از تعارفات معمولي گفت: «رفيق عزيز چرا پژمردهاي»؟ گرگ جواب داد: «دو روزه غذايي فراهم نكردهام». روباه گفت: «من در اين جاليز غذاي بسيار خوبي تهيه كردهام اما از بخت بد از خوردن آن محرومم». گرگ پرسيد: «چرا!» روباه گفت: «من امروز روزهام نميتوانم روزهام را باطل كنم». گرگ گفت: «پس به من نشون بده». روباه گرگ را در مقابل تله برد. همين كه گرگ گوشت را به دهن گرفت ريسمان تله حلقش را فشرد و دهنش باز ماند. روباه فوري پريد گوشت را از دهن گرگ گرفت و بلعيد. گرگ با صداي خفهاي گفت: «تو كه روزه بودي!» روباه جواب داد: «الان ماه را ديدم، افطار كردن بر من واجب شد». گرگ گفت: «پس من كي ماه را ببينم؟» روباه جواب داد: «ساعتي كه باغبان با بيلش پيش تو آمد تو ماه را خواهي ديد!» در اين اثنا باغبان با بيل آمد و مشغول كتك زدن گرگ شد. روباه آواز داد: «آقا گرگ! عيدت مبارك». منبع:iketab.com
يار غار به كسي گويند كه رفيق گرمابه و گلستان باشد، غم دوست او را متالم و شاديش او را مسرور و مبتهج كند. خلاصه آن چنان يار وفادار و ايثار گر باشد كه عقلا و مبتفكران در مقام مقايسه با برادر دچار تامل گردند. بعضيها عقيده داشتند كه بايد حضرت محمد (ص) را به زندان انداخت و بدين وسيله از فعاليتش در راه ترويج دين جديد جلوگيري كرد. برخي مي گفتند بايد او را نفي بلد و يا به اصطلاح امروزه تبعيد كرد ولي اكثريت مخالفان به قتل و كشتن پيغمبر (ص) راي دادند منتها چون قتل او از طرف افراد يك قبيله خالي از اشكال نبود سرانجام قرار بر اين گذاشته شد كه هر قبيله يك يا چند جوان نيرومند و شمشيرزن از ميان خود انتخاب كنند و اين جوانان با شمشير آخته يكباره بر محمد (ص) هجوم برده هر كدام ضربتي بر او بزنند و خونش را بريزند تا بدين طريق خون او در ميان قبايل مختلف لوث شود و بني عبد مناف نتوانند در مقام معارضه و انتقام برآيند. رسول اكرم (ص) به حضرت علي بن ابي طالب (ع) دستور داد كه در آن شب از فاطمه زهرا (ع) مراقبت كند و برديماني او را پوشيده در رختخوابش بخوابد و خود با ابوبكر در نيمه هاي شب مخفيانه از در كوچكي كه پشت خانه ابوبكر بود بيرون رفتند و با دو شتر جماز كه قبلا آماده شده بود راه جنوب را در پيش گرفتند و در غار ثور پنهان شدند. يكي از مردان قريش همين كه به در غار رسيد ديد كه تارهاي عنكبوتي مدخل غار را مسدود كرده و دو كبوتر نيز در دهانه غار نشسته اند كه با ديدن وي پرواز كردند. چون اين بديد عطف عنان كرد و به جوانان ديگر گفت:« راجع به اين غار مطمئن باشيد كه سالهاست احدي به درونش پاي نگذاشته است زيرا در ورودي غار را عنكبوتان قبل از تولد محمد (ص) تنيده اند! عقل سليم حكم نمي كند كسي وارد غار شده باشد بدون آنكه تارهاي عنكبوت را پاره ًكند.» اين بود ماجراي غار ثور كه ابوبكر از آن تاريخ به بعد به يارغار موسوم گرديد و مجازاً در رابطه با دوستان يكدل و وفادار مورد استشهاد و تمثيل قرار مي گيرد. منبع:tebyan.net
اين مثل كه در مقام تنبه و تنبيه گفته ميشود. حكايتي دارد كه ميگويد: پيرمردي بود زاهد كه در دل كوه، توي دخمهاي عبادت ميكرد و از علفها و ميوههاي جنگلي كوه هم ميخورد. روزي از كوه به زير آمد و به طرف ده راه افتاد رفت و رفت تا به نزديك ده رسيد، مزرعه گندمي ديد. خيلي خوشش آمد، پيش رفت و دو تا سنبله از گندمها چيد و كف دستش خرد كرد و آن چند دانه گندم تازه را خورد، بعد از آنكه چند قدمي به طرف ده پيش رفت، به خودش گفت: «اي مرد! اين گندم از مال كه بود خوردي؟... حرام بود؟... حلال بود؟...» زاهد سرگردان و پريشان شد و گفت: «خدايا! من طاقت و توش عذاب آن دنيا را ندارم ـ هرچه ميخواهي بكني و به هر شكلي كه جايز ميداني مجازاتم كن و تقاص اين چند دانه گندم را در همين دنيا از من بگير!» خدا دعا و درخواست او را قبول كرد و او را به شكل گاوي درآورد و به چرا مشغول شد. صاحب مزرعه كه آمد و يك گاوي در گندمزارش ديد هرچه در حول و حوش نگاه كرد كسي را نديد ـ ناچار طرف غروب، گاو را به خانه آورد و مدت هشت سال از او بهره گرفت، آخر كه از گوشت و پوست او هم استفاده كرد، كله خشك او را براي مزرعهاش «داهول» كرد يعني مترسك كرد و توي زمين سر چوب كرد ـ روزي كه صاحب زمين مزرعهاش را چيد و كوبيد و گندم را خرمن كرد، شب دزدها آمدند و جوالهاشان را از گندم پر كردند ناگهان صداي غشغش خنده از كله خشك گاو بلند شد، دزدها مات و حيران شدند و خشكشان زد، هرچه به اين طرف و آن طرف نگاه كردند ديدند هيچكس نيست اول خيلي ترسيدند و گندم جوال كردن را ول كردند. بعد آمدند پيش كله و ايستادند و گفتند: «اي كله! ترا خدا بگو ببينم چرا ميخندي؟ تو كه هستي؟ چرا اينطور ميخندي و ما را مسخره ميكني؟» كله به زبان آمد و شرح احوالش را گفت و آخر هم گفت: «من به تقاص دو تا سنبله گندم دارم چنين مكافاتي ميبينم ـ واي به حال شما كه جوال جوال ميبريد!» منبع:iketab.com
در سمنان اگر كسي چيزي در دست داشته باشد و به علت غفلت و سهلانگاري از دستش بيفتد به او ميگويند: «مگه دستهات حناست؟» يعني مگر به دستهايت حنا بسته است؟ شبي دزدي به خانه زن بيوه ثروتمندي ميرود. وقتي كه دزد وارد خانه ميشود متوجه ميشود كه زن هنوز بيدار است. خودش را به پشت پنجره اتاق ميرساند و ميبيند كه زن مشغول خمير كردن حنا است كه دستهاي خود را حنا ببندد. در اين موقع دزد وارد اتاق ميشود و با خنجري كه در دست داشته زن را تهديد ميكند كه اگر كوچكترين صدايي بكند او را خواهد كشت. بيوه ثروتمند كه از ماجرا باخبر ميشود به روي خود نميآورد و لبخني ميزند و ميگويد چكار دارم كه سر و صدا بكنم من سالهاست كه شوهرم را از دست دادهام و از آن به بعد تنها ماندهام. دنبال شخصي مثل تو جوان برازنده ميگشتم. ترا حتماً خدا براي من فرستاده كه با تو ازدواج بكنم. دزد كمي به خود ميآيد ميبيند كه اين زن بيوه هم ثروتمند است و هم با جمال. كمكم با زن اخت ميشود و پيش زن مينشيند و با او درباره ازدواج خودشان شروع به صحبت ميكند. زن به او پيشنهاد ميكند كه همين امشب بايد عروسي سر بگيرد. دزد ميگويد: «در اين نصب شبي ملا و آخوند از كجا پيدا كنيم كه صيغه عقد را بخواند؟» زن بيوه در جواب دزد ميگويد: «اصل كارت رضايت طرفين است وقتي هر دوي ما رضايت داشته باشيم عقد بسته شده است، من راضي تو راضي گور باباي قاضي، بيا از حالا من و تو عروس و داماد بشويم» دزد قبول ميكند. زن ميگويد: «چه بهتر از اينكه حنا هم حاضر است بيا دستها و پاهايت را حنا ببندم چون بايد داماد بشوي» دزد غافل قبول ميكند، موقعي كه بيوه ثروتمند دستها و پاهاي دزد را كاملاً حنا ميبندد به پشتبام خانه ميرود و داد ميزند «آي ديد ـ آي دزد» مردم به خانه زن بيوه ميريزند و دنبال دزد ميكنند. دزد ميخواهد فرار كند اما پاهاي او ليز ميخورد و نقش زمين ميشود. خلاصه خود را به ديوار حياط خانه ميرساند. به محض اينكه ديوار را ميچسبد كه بالا برود و خود را به كوچه برساند دستهايش از ديوار ليز ميخورد و دو مرتبه به حياط ميافتد و نميتواند فرار كند و مردم او را دستگير ميكنند. حاكم از او سؤال ميكند كه چرا و چطوري دستگير شدي دزد در جواب ميگويد: «دستام حنا بود». منبع:farsibooks.ir
اين جمله، هم مثل است هم نفرين و قصه اي دارد ميگويند: پيرزني بود سه پسر داشت و دو تا عروس، اما پسر كوچكش هنوز زن نگرفته بود. اين دو تا عروس هر روز به نوبت مادر شوهرشان را كول ميگرفتند و كارهاي خانه را به اين شكل انجام ميدادند چون كه ميترسيدند اگر مادر شوهرشان را زمين بگذارند و مواظب حال او نباشند پيرزن نفرين ميكند و شوهرهاشان عاق والدين ميشوند. برادرها هرچه به برادر كوچكشان ميگفتند تو هم زن بگير اقلاً كمي به زنهاي ما كمك كند و كار آنها سبكتر شود قبول نميكرد و زير بار نميرفت براي اينكه ميديد انصاف نيست كه زن او هم مثل زنهاي دو برادرش به زحمت بيفتد يا نافرماني بكند و باعث بشود كه او عاق والدين بشود. از قضا يك روز از كوچهاي ميگذشت ديد دختر كثيفي با حال پريشان و موهاي ژوليده در خرابه نشسته، پيش خودش فكر كرد، خوب است من اين دختر را به زني بگيرم از چند جهت ثواب است يكي اينكه اين دختر را از پريشاني نجات ميدهم چون كه هرچه باشد به پشت گرفتن مادرم از اين پريشاني براش سختتر نيست. ديگر اينكه دو تا زن برادرهام راحت ميشوند و كارشان سبكتر ميشود و نوبت كول كردن مادرم يك روز عقب ميافتد و هر سه روز يك روز نوبتشان ميشود. خلاصه سراغ دختر را گرفت و آمد خانه، گفت: «برويد و فلان دختر را براي من عقد كنيد». برادرهاش شاد و خوشحال رفتند و دختر را عقد كردند و آوردند خانه. زن برادرها هم از شوهرشان خوشحالتر كه كمكي رسيده. با آمدن نوعروس نوبت كول كردن مادر شوهر سه روز يك روز شد. اين نوعروس ديد كار مشكلي است كه هم يك پيرزن را به دوش بگيرد و هم كارهاي خانه را انجام دهد. به فكر چاره افتاد. يك روز كه پسرها براي كار به صحرا رفته بودند و پيرزن هم از خواب بيدار نشده بود جاريهاش را صدا زد و گفت: «اگر چيزي به من بدهيد اين پيرزن را از سر خودمان وا ميكنم» جاريها با التماس گفتند: «خواهر هرچي بخواهي به تو ميدهيم، اگر كاري ميتواني بكني معطل نشو» نوعروس گفت: «من از شما چيزي نميخواهم فقط گردنبند و دستبند و گوشواره و انگشتر مادر شوهرمان را ميخواهم» گفتند: «ما حاضريم آنها مال تو باشد». گفت: «خيلي خب امروز نوبت من است كه مادر شوهرمان را كول بگيرم. نان هم بايد بپزم وقتي كه پيرزن را كول گرفتم و مشغول نان پختن شدم يكي از شما برويد بيرون و برگرديد و به من بگوييد كه نعش پدرت را پشت الاغ انداختهاند و دارند از صحرا ميآورند، ديگر كارتان نباشد من ترتيب بقيه كار را ميدهم» عروسها وقتي قول و قرارشان را گذاشتند، پيرزن از خواب بيدار شد بعد از اينكه ناشتاييش را خورد گفت: «امروز نوبت هر كه هست بيايد و كولم بگيرد». نوعروس فوري آمد و پيرزن را به كول گرفت و تنور را هم آتش كرده بود و داغ و آماده نان پختن بود. نوعروس همانطور كه پيرزن به پشتش بود آمد نشست و مشغول نان پختن شد. طبق قراري كه گذاشته بودند يكي از عروسها بيرون رفت و برگشت و با گريه و زاري گفت: «خواهر! لال بشم انشاءالله، نعش پدرت را روي الاغ انداختهاند و دارند از صحرا ميآورند». نوعروس از جاش بلند شد و همانطور كه پيرزن پشتش بود خودش را از اين ديوار به آن ديوار ميزد و ميگفت: «واي پدرم» هرچه پيرزن فرياد ميكشيد كه «مرا بگذار زمين» ميگفت: «نه! من نميخواهم شوهرم عاق والدين بشه، هرچه باشه احترام تو واجبه!» خلاصه پيرزن را آنقدر به اين ديوار و آن ديوار زد كه تمام بدنش خرد و خمير شد و زبانش هم گرفت و از پشت عروس افتاد زمين. عروسها مادر شوهر را بردند و تو رختخواب خواباندند و مشغول كارشان شدند. پسران پيرزن وقت غروب از صحرا برگشتند و ديدند مادرشان پشت هيچكدام از عروسها نيست قضيه را پرسيدند. عروسها گفتند: «بعدازظهر يك مرتبه زبانش بند آمد و نتوانست حرف بزند ما هم خوابانديمش تو رختخواب». پسرها به بالين مادرشان رفتند و ديدند نخير دارد نفسهاي آخرش را ميكشد مثل اينكه منتظر آنها بوده كه بيايند. گفتند: «مادر حرف بزن چطور شده؟» پيرزن كه نميتوانست حرف بزند سينهاش را نشان داد، يعني خرد شده و اشاره ميكرد به عروس كوچكتر يعني او اينطورش كرده. عروس تازه گفت: «مادر شوهر مهربانم به من اشاره ميكند كه دوستش دارم ميگويد: گردنبدنم را به او بدهيد» بعد رو كرد به جاريها و گفت: «مگر اينطور نيست؟» گفتند: «چرا همينطور است. وقتي كه زبان داشت به ما گفته بود». خلاصه پيرزن هر عضوش را نشان ميداد و به نوعروس اشاره ميكرد كه او اينطورش كرده ـ نوعروس زرنگ آن را به نفع خودش تعبير ميكرد كه: «ميگويد انگشتر و دستبندها و چيزهاي داخل جيبم را بدهيد به عروس كوچكم» جاريها هم حرف او را تصديق ميكردند. به اين ترتيب همه اشياء زينتي و جواهرات پيرزن مال عروس كوچكش شد تا اينكه پيرزن جان داد و مرد و پسرها مشغول گريه شدند. عروسها ديدند كه اگر گريه نكنند ممكن است شوهرهاشان شك كنند. شروع به گريه و زاري كردند. مردم پيرزن را كه بردند خاك كنند آنها اينطور نوحه سرايي ميكردند: عروس اولي ـ درين درين اوي (گورش را عميق و عميقتر بكنيد ـ اي واي) عروس دومي ـ اونان درين اوي (از عميق هم عميقتر بكنيد ـ اي واي) عروس سومي ـ بواوزي من بونداگورموشم گنه گلوراوي (اين رويي كه من از اين پيرزن ديده ام بازهم برميگردد ـ اي واي). منبع:persiankolbe.ir
داستان ضرب المثل مردی برای خلاص شدن از قیل وقال رفت و زن گرفت.
در زمانهاي قديم مردي بود كه چهل سالش شده بود و هنوز زن نگرفته بود. كار و بارش چاق بود. گاو زراعتي، گاو شيرده، گله گوسفندي، انبار گندمي، برنجي، اسب، مال و مكنت، اسباب و اثاث خانه، خلاصه همه چيز داشت. اما به هر مجلسي كه ميرفت و به هر جا كه ميرسيد مردم عوض احوالپرسي به او ميگفتند: «خب! كي خدا بخوا عروسي ميكني؟ كي ميخواي زن بسوني بياييم شيريني بخوريم؟» و از اين حرفها. اينقدر گفتند و گفتند كه مرد بيچاره براي اينكه از شر حرف مردم خلاص بشود رفت و زني گرفت. اما بختش ياري كرد و زن شكمو و خوش خوراكي گيرش آمد! اين زن عوض اينكه به كارهاي خانه برسد و جارو كند و لباس بشورد و غذا بپزد سه چهار تا جيب به لباسش دوخته بود و هميشه اين جيبها پر از تنقلك و چيزهاي خوردني بود از صبح كه پا ميشد همينطور ماشاالله دهنش رو بود تا ظهر، تازه براي ظهر هم اگر ميخواست چيزي بپزد باز از نپختهاش ميخورد تا بپزد. بعد از ناهار هم همينطور توجيبيهاش را ميجويد و براي زنهاي همسايه حرف ميزد تا عصر، شامم مثل ناهار هيچوقت پهلوي شوهرش چيزي نميخورد. هرچه شوهر بدبخت اصرار ميكرد كه چيزي بخورد ميگفت: «خوراكم كجا بود؟ منم خدا مثل بعضي از زنها سيلم كرده». دو سه سالي گذشت. مرد بيچاره ديد هستياش از دست رفت. گله رفت، دكان رفت، گاوهاي شيرده رفت و انبار گندمي و برنجي به سر سال نميرسد و هرچه بود رفت و در «چه بكنم» دچار شد. ايندفعه مردم كه به او ميرسيدند ميگفتند: «ماشاالله؟ عجب زن خوش خوراكي به چنگ آوردي، ده تا دكان آجيلفروشي كمتونه». به سال چهارمي نرسيده بود كه يك بار ميهماني براشان آمد. مرد زود يك مرغ چاق خريد و سرش را بريد و به زنش داد و گفت: «اين ميهمان براي من خيلي عزيز است يك شام خوبي بپز». تا مرد ايستاده بود يك من برنج از تو خانه آورد و شروع كرد با مردش صحبت كردن و با خودش ميگفت: «چه بپزم؟ چه نپزم؟» و همينطور كه داشت برنج پاك ميكرد يك مشت هم تو دهنش ميريخت و ميجويد. مرد تو فكر رفته بود و نگاه ميكرد و با خودش ميگفت: «ما يك نفر ميهمان داريم اين زن اين همه برنج را براي كي ميخواد؟» زن هم كه داشت برنج پاك ميكرد، هم پاك ميكرد، هم تند و تند برنجهاي خشك را ميجويد. مرد، آنقدر اوقاتش تلخ بود كه طاقت نياورد بايستد و رفت. عاقبت ميهمانشان آمد و موقع شام خوردن شد. مرد دستور شام داد و زن كم خوراك! فوري شام حاضر كرد و خودش رفت كنار. مرد ديد مرغ نصفه است و شام هم شام آن برنج عصري نيست خيلي اصرار كرد به زنش كه: «بيا شام بخور ميهمونمون غريبه نيست». زن هم گفت: «نميتونم بخورم شما بخورين». ميهمان بدبخت هم كه از قضيه خبر نداشت هي ميگفت: «دده بيا شام بخور» مرد ديگر طاقت نياورد رفت و ديگ غذا را آورد. خدا بده بركت، ديگ پر پلو بود و روش هم نصفه مرغ و خورشت بود. مرد از دق دلش به ميهمانشان گفت: «اين زن بدبخت من هيچ خوراكي نداره!» و به زنش اشاره كرد و گفت: «بيا اين شام ما واسي تو و آن ديگ براي ما!» زن جلو ميهمان چيزي نگفت و از اتاق بيرون رفت. مرد بيچاره كه از هستي فارغ شده بود چون پيش اهل محل و اطراف آبرو داشت نتوانست زنش را طلاق بدهد و يك دست رختخواب با خودش برداشت و رفت. هرجا كه ميرسيد و ميديد كه كسي دارد از زندگي خودش تعريف ميكند او ميگفت:
«اگه گوت خوش خوراك شد سرت بنه بخوس» «اگه زنت خوش خوراك شد جلت وردار در رو»
اگر كسي كار احمقانهاي بكند كه بر او نكته بگيرند و جواب قانعكنندهاي نداشته باشد به عنوان اعتراف و پوزش خواهي ضمني اين مثل را ميگويد. ميگويند مردي براي دزديدن هندوانه و خربزه سر جاليزي رفت و مقدار زيادي هندوانه و خربزه چيد و توي گوني ريخت. وقتي كه خواست در گوني را ببندد جاليزبان مثل اجل معلق سر رسيد و پرسيد: «اينجا چكار ميكني؟» مرد گفت: «والله از راه ميگذشتم باد سختي وزيد و طوفان مرا انداخت توي جاليز تو» جاليزبان پرسيد: «خوب هندوانه و خربزه را كي كند؟» مرد گفت: «طوفان ميخواست مرا با خودش ببرد من هم هر مرتبه دست ميانداختم و هندوانه و خربزهها را ميگرفتم يكييكي كنده ميشد» جاليزبان باز پرسيد: «همه اينها درست! كي آنها را توي گوني ريخت؟» مردك فكري كرد و گفت: «والله من هم تو همان فكر بودم!». منبع:iketab.com
هنگامي كه يك نفر سادهلوح از روي بيفكري كار عبث و بيمطالعهاي انجام داده باشد به او ميگويند تو هم قاصد هنگام شدهاي؟ ميگويند: روزي، روزگاري، كدخداي ده هنگام به جارچي گفت: «صدا كن و به فلاني بگو، فردا بايد به اهرم بروی» فردا صبح، قاصد بياينكه خانه كدخدا برود يا بداند كه كدخدا چه كاري دارد راه ميافتد و غروب همانروز ميرسد به خانه كدخداي اهرم و ميگويد: «كدخداي هنگام مرا فرستاده! ولي نميدانم چكار داشته!» كدخدا هم كه ميبيند قاصد آدم نادان و احمقي است، ميگويد: «سنگ دو من و نيم از من خواسته!» قاصد بيچاره فرداي آن روز سنگ دو من و نيم را برميدارد و ميبرد به هنگام، كدخداي هنگام هم براي اينكه قاصد را بيشتر اذيت بكند ميگويد: «نه! من ميخواستم تو سنگ يك من و يك چارك را به اهرم ببري، و يك سنگ يك من و يك چارك ديگري از آنجا بياري» خلاصه، قاصد، نامه كدخدا را كه پيغام اصلي بوده با سنگ دو من و نيم و سنگ يك من و يك چارك برميدارد و راهي اهرم ميشود. منبع:iketab.com
هركس يك كاري كه كسي نكرده بكند كه بخواهند خيلي از او تعريف كنند ميگويند: «ها! فلاني كار دختر جعفر را كرد». يا اگر كسي به خاطر كاري خيلي خودنمايي بكند و بخواهند مذمتش كنند ميگويند: «چه خبره مگه كار دختر جعفر را كردي؟» ميگويند در اسفندآباد ابرقو يك اربابي زندگي ميكرد كه خيلي ظالم و بيرحم بود و اسمش هم «سرورخان» بود. يكي از ظلمهاش اين بود كه از مردم «بيگاري» ميگرفت. مثلاً وقتي ميخواست خانهاي بسازد يا ديواري بكشد مردم را به زور سر كار ميبرد. تا اينكه يك شب عروسي يك پسري بوده. فردا كه ميشود داماد را به زور ميبرد سر كار تا گل بسازد و خنچه بزند. عروس كه توي خانه بوده، فكر و خيال به سرش ميزند و دلش هواي شوهرش را ميكند. ميآيد سر كار، پيش مردها كه كار ميكردهاند و چادرش را از سرش برميدارد و شلوارش را بالا ميزند و بنا ميكند گل لگد كردن. مردها ميگويند: «تو جلو اين همه مرد خجالت نميكشي چادرت را زمين گذاشتي و شلوارت را بالا زدي و گل لگد ميكني؟» عروس ميگويد: «طوري نيست اگر ميدانستم عيب دارد اين كار را نميكردم» همينطور كه كار ميكردند «سرورخان» پيدايش ميشود؛ وقتي كه خوب نزديك ميشود زن چادرش را به سرش ميكشد و رويش را تنگ ميگيرد و كناري مينشيند. مردها موقعي كه رفتار او را ميبينند ميگويند: «ما چند نفر مرد، اينجا كار ميكرديم روبه روي ما اصلاً رو نگرفتي حالا از سرورخان اينطوري رو گرفتي و كناري نشستي!» زن جواب ميدهد: «سرورخان مرد بود از او رو گرفتم شماها زن بوديد ازتان رو نگرفتم!» مردها ميگويند: «چطوره كه سرورخان مرد هست و ماها زنيم؟» زن جواب ميدهد: «او مرد هست كه شماها را به زور مياره سر كار، شماها اگر مرد هستيد او را بگيريد بگذاريد لاي چينه!» مردها كه اين سرزنش و سركوفت را ميشنوند خونشان به جوش ميآيد و سرورخان را ميگيرند و ميگذارند لاي چينه اما يك تكه از لباسش را بيرون از چينهها نگه ميدارند كه باقي بماند و عبرت ظالمهاي ديگر بشود و اين قصه به يادگار بماند. چون اسم پدر اين دختر جعفر بوده ميگويند: «مگر كار دختر جعفر را كردي؟» منبع:iketab.com
چون فردي ناكس و ناجوانمرد به مردي مهربان و زورمند توهين كند و او ماجرا را ناديده گيرد و از آن ديار برود و مردم گويند: «فلاني از اينجا رفت و گفت: اين سرزمين ماندن ندارد». روزي شيري توي درهاي خوابيده بود و يك لاشه گوسفند هم جلوش بود كه نصف آن را خورده بود و نصفش مانده بود. روباهي از دور داشت ميآمد كه از لاشه بخورد. شير خودش را به خواب زد و گفت: «حالا كه من خوردم و سير شدم بگذار او هم بياد و بخورد» روباه براي اينكه مطمئن بشود او خواب است يك روده برداشت و به دست و پاي شير بست آن وقت شروع كرد به خوردن. خوب كه سير شد رفت. شير خواست حركت كند اما آفتاب گرم روده را خشك و محكم كرده بود، هرچه كرد نتوانست حركت كند، گفت: «رفتم ثواب كنم كباب شدم» و همانطور خوابيد تا موشي از سوراخ درآمد و شروع كرد به پاره كردن روده و بندبند روده را پاره كرد و رفت توي سوراخش. در اين وقت شير حركت كرد كه برود يك شير ديگر او را ديد و گفت: «كجا ميري؟» شير اولي گفت: «ميرم كه از اين سرزمين دور بشم» رفيق او گفت: «چرا؟ چه بدي از ما ديدي؟» شير گفت: «جايي كه روباه بياد دست مرا ببندد و موشي دست مرا باز كند ديگه تو اين سرزمين ماندن نداره!» روايت دوم شير و روباهي در بيشهاي زندگي ميكردند. در كنار اين بيشه كشاورزي يك تكه زمين داشت و مشغول شخم زدن زمين خود بود و خر خود را سر داده بود تا بچرد. شير و روباه از بيشه بيرون آمدند شايد لقمه و طعمهاي به دست بياورند. شير چشمش به خر افتاد كه مشغول چرا بود. شير به روباه گفت با اينكه ميگويند تو در حيلهگري و حقهبازي رودست نداري من تا امروز هنري از تو نديدهام اگر زرنگي و حيلهگري خودت را به من ثابت كردي آن وقت درست است. روباره پرسيد چطور ثابت كنم؟ شير جواب داد آن زارعي را كه دارد زمينش را شخم ميزند ميبيني؟ روباه گفت: بله، شير گفت آن خري را هم كه نزديكيهاي او دارد ميچرد ميبيني؟ روباه باز گفت بله. شير گفت اگر رفتي و آن خر را گول زدي و به بيشه آوردي تا بخوريم معلوم ميشود هنر داري. روباه گفت: خيلي خب! شما اينجا بمانيد تا من بروم و كار را درست كنم. شير در بيشه ماند و روباه راه افتاد و رفت تا به او نزديك شد. خر كه از صاحبش دور افتاده بود سرش را بالا كرد و تا چشمش به روباه افتاد، اول ترسيد ولي بعد كه به جثه و هيكل او نگاه كرد ايستاد. روباه به او رسيد و سلام كرد، خر هم جوابش داد. روباه به خر گفت رفيق! اينجا چه ميكني؟ خر گفت صاحبم تازه بار از گردهام برداشته و ميخواهم تا او دارد شخم ميزند كمي بچرم. بعد هم كمي درددل كرد كه اين صاحبم آنقدر اذيتم ميكند و از گردهام كار ميكشد كه تمام پشت و كمرم زخم شده. روباه گفت حالا هم كه ميخواهي بچري تكليف خودت را نميداني. اينجا كه چيز دندانگيري ندارد و همهاش خار و خاشاك است. آن هم آنقدر نزديك به او هست كه تا دو تا پوز به اين خارها نزدهاي صاحبت كارش تمام ميشود و باز به سراغت ميآيد و بار روي پشتت ميگذارد. خر گفت پس ميگويي چكار كنم؟ روباه گفت اگر از من ميپرسي بايد به حرفم هم گوش بدهي. آن بيشه را ميبيني؟ خر گفت بله ميبينم آنجا چه خبر است؟ روباه گفت آنجا آنقدر علف خوب و بو نزده دارد كه حد و حساب ندارد. اگر از من ميشنوي بيا تا تو را به آنجا ببرم و از دست اين صاحب بيرحم هم خلاص بشوي و ديگر كار هم نكني. خلاصه روباه باز با حرامزادگي و حيله به خر گفت يواشيواش به بهانه چريدن از اينجا راه بيفت و وقتي كه از صاحبت دور شدي برو توي بيشه و مشغول چريدن بشو من هم آنجا هستم. خر يواشيواش به بهانه چريدن از نزديك صاحبش دور شد تا به بيشه رسيد و با عجله وارد بيشه شد. شير كه گرسنه بود با عجله جستن كرد تا او را بگيرد اما خر فرار كرد و بدو برگشت پيش صاحبش. روباه كه مواظب اوضاع بود رفت توي بيشه و به شير گفت شما چرا همچي كرديد؟ چرا دستپاچه شديد؟ ميخواستيد بگذاريد وارد بيشه بشود و يك كمي بگردد آن وقت بگيريدش. شير جواب داد تا اينجا كه هنري نكردي براي اينكه خر نميدانست كه من اينجا هستم و آمد. حالا اگر رفتي و او را آوردي درست است. روباه دوباره به سراغ خر رفت و گفت چرا برگشتي؟ چرا آنجور فرار كردي، خر گفت او كي بود آنجا؟ روباه جواب داد او پادشاه بيشه است. خر گفت را ميخواست مرا بگيرد؟ روباه گفت: بابا ايوالله! او با تو كاري ندارد. او فقط ميخواست راه و چاه را به تو نشان بدهد، او ميخواست به تو بگويد كه از كجا آب بخوري، كدام علف شيرين و خوردني است، كجا باتلاق است كه تو در باتلاق فرو نروي. خر گفت راست ميگويي؟ روباه گفت دروغم چيست كه به تو بگويم؟ من در عمرم دروغ نگفتهام... و با همين حرفها او را خام كرد و برگشت پيش شير و گفت قربان! وقتي خر خدمتتان شرفياب شد تا مدتي به او اعتنا نفرماييد تا خيال نكند خطري در پيش است، به او مهلت بدهيد سرگرم آب و علف بشود آن وقت در يك چشم به هم زدن كارش را بسازيد. شير قبول كرد و خر هم كه چشمش به علف سبز افتاده بود دوباره يواشيواش به بهانه چريدن از صاحبش دور شد و وقتي خاطرجمع شد كه صاحبش او را نميبيند بدو بدو به بيشه آمد و آرامآرام شروع كرد به خوردن علف... كه باز چشمش به شير افتاد اما ديد به او اعتنايي ندارد. خر پيش خودش گفت روباه راست ميگفت كه اين با من كاري ندارد و مشغول چريدن شد و كمكم به وسطهاي بيشه رسيد. گوشهايش را پايين انداخته بود و در فكر خوردن بود... كه يك مرتبه شير پريد روي گرده او و در يك چشم به هم زدن پاره پارهاش كرد. روباه حرامزاده كه از چند قدم دورتر اوضاع را ميپاييد آمد جلو. شير به روباه گفت من ميروم سر چشمه تا دست و صورتي صفا بدهم اگر تو گرسنهاي يك تكهاش را بخور تا من برگردم اما چشم و گوش و دل او را دست نزن. شير اينها را گفت و رفت. روباه پيش خودش گفت حتماً اين جاهاي خر خيلي خوشمزه است كه ميخواهد خودش بخورد. بعدش چشم خر را درآورد و خورد، گوشش را هم خورد و پوزه باريكش را توي شكم او كرد و دلش را هم خورد و كنار نشست. شير برگشت و ديد خبري از گوش و چشم و دل خر نيست. به روباه گفت چرا اينجور كردي؟ روباه خودش را به نفهمي زد گفت چكار كردم؟ شير گفت پس چشم و گوش و دل خر كو؟ گفت خر چشم نداشت. شير گفت تو تا حالا خر بيچشم كجا ديدي؟ روباه گفت همينجا... اگر اين خرچشم داشت و شما را ميديد لابد فرار ميكرد. شير گفت قبول دارم گوشش كو؟ روباه جواب داد گوش هم نداشت گفت آخر همچو چيزي ممكنست؟ گفت بله به دليل اينكه اگر گوش داشت صداي نعرههاي شما را ميشنيد و فرار ميكرد. شير گفت اين هم قبول، ولي دلش كو؟ روباه گفت دل هم نداشت، اگر دل داشت دفعه اول كه شما به او حمله كرديد ميترسيد و دوباره نميآمد. شير گفت: روباه! حقا كه موذي و حيلهگري، انگشت را جلو بيار تا خاك رو انگشتت بريزم!... روباه تعظيمي كرد و گفت حالا من هم عرضي دارم. شير با غرور گفت بگو. روباه گفت مردم از زور و قوت شما خيلي صحبت ميكنند اما من باور نميكنم تا به چشم خودم نبينم. شير جواب داد خب! چكار كنم تا به تو ثابت كنم كه زور مرا هيچكس ندارد؟ روباه گفت اجازه بدهيد تا من روده اين خر را به دست و پاي شما ببندم و شما آن را پاره كنيد. شير گفت اينكه چيزي نيست. روباه گفت به شرط اينكه چند دقيقه توي آفتاب بخوابيد. شير قبول كرد و روباه هم رودههاي خطر را درآورد و به دست و پاي شير بست و شير هم جلو آفتاب خوابيد البته روباه ميدانست كه كار شير را ساخته، براي اينكه روده وقتي خشك بشود چنان محكم ميشود كه پاره شدني نيست. روباه نگاهي به شير كرد و راه افتاد رفت. شير بعد از چند دقيقه زور زد تا روده را پاره كند اما هرچه فشار آورد و هرچه غريد نتوانست آن را پاره كند. عاقبت از خشم و خستگي و تشنگي از هوش رفت و بيهوش شد. اتفاقاً در همان بيشه لانه موشي بود. موش بيرون آمد تا طعمهاي به دست بياورد، چشمش به شير افتاد و بوي رودهها را شنيد و جلو رفت و با دندانهاي تيزش شروع كرد به جويدن رودهها و بعد هم راهش را كشيد و رفت دم سوراخش نشست. بعد از مدتي شير يك كمي به هوش آمد و يك فشاري به رودهها داد ديد دست و پايش باز شد. وقتي نگاه كرد ديد سوراخ موشي پهلوي دستش هست و موشي آنجا نشسته است. شير بلند شد و سر چشمه رفت و مقداري آب خورد و جاني گرفت. بعد با خودش گفت جايي كه روباهي دست و پاي تو را ببندد و موشي دست و پايت را باز كند جاي تو نيست... پشت به بيشه رو به بيابان راه افتاد و رفت. منبع:iketab.com
افرادي كه حافظه بسيار قوي و نيرومند داشته باشند و مطالب و محفوظات را كمتر فراموش كنند به لوح محفوظ تشبيه و تمثيل مي كنند و مي گويند: فلاني لوح محفوظ است. يعني آنچه در لوح ضميرش نقش بسته هرگز زايل و زدوده نمي شود. بديهي است وقتي كه اين لوح شناخته شود ريشه و علت تسميه آن به دست خواهد آمد. در واقع بايد گفت لوح محفوظ برنامه تكويني اين جهان است كه به مشيت و اراده الهي صورت تحقق و تكوين يافته است. مقدرات تمام موجودات و مخلوقات عالم با قلم صنع در اين لوح ثبت و ضبط شده تا فرشتگان بتوانند در آن لوح نگاه كنند و با اطلاع و آگاهي از قضا و قدر موجودات در مقام اجرا و امتثال اوامر صادره از مصدر رب الارباب برآيند. از كعب الاحبار راجع به اسرافيل و وظايفش سؤال شد، جواب داد: «اسرافيل از فرشتگان مقرب است كه در ميان دو چشمش به قول انس به مالك در محاذي جبين اسرافيل لوحي از جوهر قرار دارد. هر گاه مشيت الهي بر صدور حكم و فرمان تعلق گيرد قلم را دستور دهد تا حكم و فرمان را بر آن لوح بنويسد. آن گاه لوح محفوظ را ميان دو چشم اسرافيل نگاه مي دارند: «اول اسرافيل از جريان اطلاع يابد آن گاه مجموع ملائكه را آگاه گرداند و فوجي از فرشتگان كه بر آن قضيه و حادثه موكل باشند بدان فهم ارسال فرمايد. ( مقايسه نماييد با نحوه كار ابررايانه ها )» جنس ماهيت لوح محفوظ به روايات مختلف از دره بيضا آفريده شده صفحات آن از ياقوت احمر و كتابت آن از نور است. در ازاي لوح پانصد ساله راه و پهناي آن مسافت ميان مغرب و مشرق است. روايت ديگر طول لوح را فاصله بين زمين و آسمان نقل كرده است. از ابن عباس راجع به معراج پيامبر اسلام روايت شد كه فرمود : «مرا تا آنجا بردند كه صداي قلم را بر لوح در حين نوشتن مي شنيديم و فرايض آنجا به من تعليم شد.» آنچه در لوح محفوظ ثبت و ضبط مي شود از بندگان مخفي و پنهان است و تا زماني كه به منصه ظهور و بروز نرسد هيچ كس از آن آگاهي ندارد منبع:yjc.ir
گاهی اتفاق می افتد که انسان از نزدیک ترین کسانی که همه گونه توقع و انتظار از او متصور است خیانت خلافی در امر امانت و راز داری می بیند که هرگز در مخیله اش چنان عمل غیر متصوره خطور نکرده است. در چنین موقعی و مورد با تعجب و تاثری زاید الوصف می گوید: عمرو در امانت خیانت نکرد تو چرا؟ و مقصود از این عمرو همان عمرو عاصی است که شیعیان نسبت به او از لحاظ خیانتی که داشت و خیانتی که در جنگ صفین نسبت به حضرت علی بن ابی طالب (ع) ورزیده با نظر بغض و عداوت می نگرند و به همین ملاحظه با استفاده از این ضرب المثل در واقع می خواهد بگویند که عمروعاص با آن همه خباثت ذاتی در حفظ امانت و اسرار امین بود تو چرا در لباس دوستی و خصوصیت خیانت ورزیدی؟ ولی فکر می کنم علت و جهت دیگر که معقولتر به نظر می رسد این باشد که چون اکثریت مردم ایران به صرف و نحو زبان عربی آشنا نبوده اند خیال می کرده اند که طرز تلفظ عمرو با عمر فرقی ندارد در حالی که اگر فرقی نداشت یکی را با" و" و دیگری را بدون"و" نمی نوشته اند. منبع:sarapoem.persiangig.com
اين قصه در يزد ضربالمثل است و اگر بچهاي كركر كند، مادرش به او ميگويد: «هان، تو هم كارونه دختره كردي كه ميگفت: تا نخورم نخسبم». يه روزي بود و يه روزگاري، يه زني بود و يه دختر داشت. دختر از كودكي عادت كرده بود كه هروقت ميخواست بخسبد بايد يه مشت بخورد، و هر موقع كه كتك يا مشت نميخورد نميخسبيد و ميگفت: «تا نخورم نخسبم!» زد و اين دختر بزرگ شد و به سن عروسي رسيد. عروس كه شد و او را به خونه بخت بردند، شب كه ميشد چادر نمازش را سر ميكرد و كنار اطاق مينشست، بيچاره شوهر كه خبري نداشت هي به زنش ميگفت: «برخيز، برو بخسب» زن جواب ميداد: «تا نخورم، نخسبم!» مرد بيچاره انواع و اقسام خوراكيها را پهلويش ميگذاشت ولي او تا صبح همينطور چادر به سر، كنار اطاق مينشست، صبح دوباره رو ميشد و به كارهاي خانه ميپرداخت. چند شب و روزي به همين ترتيب گذشت. شوهر هم خيلي ناراحت بود كه چرا زنش نميخوابد، يك روز شوهر قضيه را به مادر و خواهرش گفت. مادر و خواهر مرد چادر چاقچور كردند و به خانه مادرزن رفتند و گفتند: «يعني چه؟». دختر شما شبها ذكر زبانش اين است كه: «تا نخورم نخسبم!». مادرزن گفت: «امشب وقتي چادرش را سر ميكند و كنار اطاق مينشيند يه مشت به گرده او بزنيد، اووخ ميخسبد». شب شوهر همين كار را كرد، ديد بله زنش فوري چادرش را كنار گذاشت و به رختخواب رفت و خوابيد. منبع:iketab.com
مصرف غذاهاى بسيار تند از علل بروز سرطان دهان است يكى از عواملى كه باعث بروز سرطانهاى دهان مىشود، مصرف غذاهاى تند است. استعمال سيگار و الكل، تابش نور خورشيد، مقاومت كم بدن، ويروسها و غذاهاى تند از علل به وجود آورنده سرطان دهان هستند. همچنين تيز بودن و پريدن تكهاى از دندان كه منجر به تحريك و آسيب به زبان و حتى دهان مىشود، نيز مىتواند منجر به سرطانهاى دهانى گردد. شايعترين سرطانهاى مربوط به دهان، سرطان لب ، سرطان كف دهان، سرطان زبان و سرطان فك فوقانى است ، تشخيص زودرس ، درمان هر يك از اين سرطانها را آسانتر مىكند. با عنايت به قابل پيشگيرى بودن بيماريهاى سرطان دهان، توصيه مىشود افراد به ويژه در سنين بالاى 40 سال به منظور اطمينان از بهداشت دهان خود هر سه ماه يك بار به متخصص بيمارىهاى دهان مراجعه نمايند. درمان سرطان دهان براساس نوع ضايعه و اين كه سرطان كدام ناحيه دهان را مبتلا كرده است، از طريق اعمال جراحى صورت مىگيرد و بيماران پس از درمان مىتوانند براى سالهاى متمادى مجدداً به زندگى عادى خود باز گردد.
دست ها يکي از منابع اطلاعاتي درباره وضع سلامت فرد است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل ازخبرگزاري روسيه؛دستان فرد سالم داراي پوست سالم، گرم،صاف و هموار،خطوط واضح و مشخص است و عروق آن برجسته و نمايان نيست.اما اگر پوست کف دست زرد باشد،نشانگر مشکلات کيسه صفرا يا کبد است.کف دست مرطوب نشانگر مشکلات سيستم غدد درون ريز است و نقش مرمري بر روي کف دستان،نمايانگر مشکلات عروقي است.دستان سرد در افراد مبتلا به اختلالات گردش خون بروز مي کند.کرختي و بي حسي انگشتان نشان دهنده مشکلات در سيستم قلبي -عروقي است.سرو صدا درمفاصل آن نيز گوياي کمبود کلسيم است.
چرا عرق سوز می شویم و راه پیشگیری و درمان آن چیست؟
عرقسوزشدن چینهای پوستی بدن در فصل تابستان، مشکلی شایع است ولی اگر تمایل دارید این تابستان آن را تجربه نکنید، راههای آسانی وجود دارد که از بروز آن جلوگیری کنید و با مشاهده ی اولین علامت، با کمک درمانهای خانگی آن را از بین ببرید. فراموش نکنید که رطوبت و عرق ناشی از گرمای هوا، یکی از علل مهم گسترش بیماریهای پوستی در این فصل است، مثلا چینهای پوستی در فصول گرم سال در معرض عرقسوز شدن هستند.
بیماریهای فصل گرم سال به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:
الف) بیماریهای پوستی با منشا عفونی
ب) بیماریهای پوستی مرتبط با نور خورشید
علت عرق سوز شدن
اغلب کودکان وقتی پوستشان عرقسوز می شود که والدینشان لباسهای خیلی گرم به آنها بپوشانند. به همین علت است که به پدران و مادران جوان توصیه می شود که لباسهای خیلی گرم به کودکانشان نپوشانند.
یک لباس معمولی مانند لباس افراد عادی کافی است تا کودکان در دمای عادی مانند بزرگسالان فعالیت کنند. به طور معمول، غدد عرق کودکان مانند بزرگسالان هنوز به خوبی رشد پیدا نکرده است، بنابراین ممکن است به راحتی در چینهای بدنشان آثار عرقسوز شدن دیده شود.
این جوشها اغلب در سه تا چهار روز بهبود می یابند، ولی اگر پس از گذشت این زمان هنوز جوشها باقی بودند و کودک شما تب کرد، لازم است با یک پزشک مشورت کنید. عرقسوز شدن بر اثر قرار گرفتن در معرض نور خورشید به وجود نمی آید، بلکه زمانی ایجاد می شود که گرمای بیش از اندازه به بدن برسد و بدن با تولید بسیار زیاد عرق، واکنش نشان دهد.
چاره عرقسوز شدن چیست؟
فراموش نکنید، عرقسوزشدن، خودبهخود بهبود می یابد. بنابراین نیاز به دارو و پزشک نیست. شما می توانید به توصیه های زیر عمل کنید تا از شر این خارشهای پوستی خلاص شوید.
لباسهای خنک بپوشید:
وقتی به منزل می رسید، لباس های تنگ و پلاستیکی را کنار بگذارید و لباسهای نخی ، گشاد و خنک بپوشید.
دوش آب سرد بگیرید:
دومین قدم این است که بخشهایی از پوستتان را که عرقسوزشده است، خنک کنید. برای این کار می توانید از باد سرد سشوار استفاده کنید یا دوش آب سرد بگیرید.
هوا به جای حوله:
همه ما عادت داریم بعد از حمام کردن با حوله پوست بدن را خشک کنیم، ولی این بار حوله را کنار بگذارید و اجازه دهید بخشهایی از بدنتان که عرقسوز شده، در معرض هوای آزاد خشک شود.
کرمهای ضد حساسیت:
اگر پوست شما حساس است و احساس خارش دارید، می توانید از کرم “هیدروکورتیزون” برای از بین بردن حساسیت استفاده کنید.
لباسهای تابستانه:
برای اینکه دوباره عرقسوز نشوید، در هوای گرم تابستان، تلاش کنید لباسهای خنک تر و جنس نخی بپوشید. در ضمن تا می توانید لباس کمتری در تابستان به تن کنید.
هوای خنک و خشک:
بهترین درمان عرقسوزشدن پوست آن است که در محیطی خنک و بدون رطوبت قرار بگیرید، برای مثال در یک اتاق، کولر روشن کنید و رطوبت هوا را نیز تنظیم کنید. برخی از سیستمهای خنککننده هوشمند می توانند دما و رطوبت اتاق، خانه و محل کارتان را تنظیم کنند.
از پودر بچه استفاده کنید:
اگر شما از آن دسته افرادی هستید که زیاد عرق می کنید، می توانید از پودر بچه برای پیشگیری از عرقسوزشدن پوست بدنتان استفاده کنید. پودر بچه پوست شما را خشک نگه می دارد. پودرها عرق را به خود جذب کرده و علاوه بر آنکه سطح پوست را خشک نگه می دارند، از عرقسوزشدن مجدد پوست نیز جلوگیری می کنند. تابستان و عرق زیاد
عرقسوزشدن، معمولا حاوی جوشهای دانه مانند قرمز و یا صورتی رنگی هستند که در بخشهایی از بدن که به وسیله لباس پوشانده می شوند، دیده می شود. زمانی سر و کله این جوشها روی پوست پیدا می شود که دهانه غدد عرق مسدود و مجرای آنها متورم شود.
کودکان قربانیان درجه اول عرقسوزشدن هستند و مادرانی که نوزاد دارند، با این دردسر روبرو هستند، ولی خیلی از بزرگترها هم وقتی در آب و هوای گرم و مرطوب رفتوآمد کنند، به این عارضه پوستی دچار می شوند.
اگر شما مجبورید در آب وهوای گرم و مرطوب تابستان کار کنید، به دلیل عرقکردن زیاد ممکن است عرقسوز شوید. این التهاب پوستی سن و سال نمی شناسد، ولی بیشتر کودکان را گرفتار می کند و اغلب روی کشالهران، آرنج و زانو دیده می شود. پیشگیری از عرقسوزشدن کودکان
۱- هر ساعت کهنه و پوشک کودک را کنترل کنید و اگر آلوده شده است، آن را سریع عوض کنید.
۲- پس از هر بار عوض کردن کهنه بچه، او را با آب ولرم و صابون ملایم بشویید.
۳- اجازه بدهید پس از شستن بچه، ابتدا بدن او خشک شود. سپس او را پوشک کنید.
۴- برای اینکه پوست پاهای کودکتان، عرق سوز نشود، کرم ” زینگ اکساید” را به پوستش بمالید.
۵- شلوارهای پلاستیکی به کودکتان نپوشانید.
۶- اگر کودک شما به یک نوع پوشک حساس است، نوع پوشک کودک را تغییر دهید.
۷- اگر شما عادت دارید از کهنههای پارچهای سنتی برای کودک استفاده کنید، آنها را بعد از هر بار شستشو، ۱۵ دقیقه در آب جوش بجوشانید تا اثرات مواد شوینده و میکروبها از روی آن زدوده شود.
۸- وقتی پای کودک عرقسوز شده است، از پودر تالک روی پوستش استفاده نکنید. پودر تالک ممکن است وارد ریه کودک شود و ایجاد عفونت کند.
هرچه تمایل به خوردن بیشتر، اضافه وزن بیشتر دیگر نیازی به ثابت کردن نیست. گرسنگی شدیدی که شما را به سمت خوردن هر چیزی، البته بیشتر اوقات خوراکیهای شیرین، سوق میدهد، تغذیۀ تان را نامتعادل کرده و باعث اضافه شدن وزن میشود. چه کار کنیم که دیگر قربانی این هوسهای گاه و بیگاه نباشیم؟
تمایل به خوردن: نیاز یا هوس؟ در کتابهای لغت در تعریف این کلمه آمده است: گرسنگی ناگهانی و شدید و/ یا خواستۀ شدید، تمایل غیر قابل مقاومت به چیزی.
در ابتدا باید بفهمیم که شما قربانی کدام گرسنگی شده اید، قائل شدن این تمایز چندان هم ساده نیست. زیرا ممکن است شما دچار گرسنگی آنی شده باشید، یک گرسنگی شدید که هر روز در یک ساعت معین تکرار میشود، در واقع ساعاتی گرسنه نیستید و ساعاتی دیگر به شدت احساس ضعف و گرسنگی دارید. همان طور که میدانید، این گرسنگیهای کاذب خطر افزایش وزن را با خود به همراه دارند، شما به این احساس پاسخ میدهید و آرامش میکنید ولی با نوعی احساس عذاب وجدان! ممکن است گاهی اوقات برای رها شدن از این احساس، یک لیوان آب بخورید ولی واقعیت این است که به هیچ وجه احساس سیری نمیکنید.
تمایل به خوردنی بر اثر گرسنگی آیا این تمایل بر اثر گرسنگی است؟ یک گرسنگی واقعی؟ اگر بر اثر گرسنگی واقعی باشد، باید شکم تان قار و قور کند، کمی سرتان گیج برود، چشمهای خسته تان کمی محو ببیند و نتوانید خوب راه بروید. سئوالی که در اینجا پرسیده میشود این است که آخرین وعده غذایی را چه زمانی صرف کرده اید؟
اگر خیلی وقت است که غذا خورده اید، یا یک وعده غذایی مثل صبحانه یا نهار را حذف کرده اید یا چندین ساعت است که هیچ چیز میل نکرده اید، در این صورت بله، شما واقعاً گرسنه هستید. شاید هم وعده غذایی که صرف کرده اید کافی نبوده است. در تمام این موارد، قند خون تان کاهش مییابد و واقعاً نیاز به خوردن دارید. مهم نیست محتوای چیزی که میخورید چیست، کافیست که یک خوراکی شیرین و قندی باشد.
چاره ای برای تمایل به خوردنی بر اثر گرسنگی چاره گرسنگی چیست؟ مسلماً اولین کار این است که وعده غذایی را حذف نکنید! گاهی اوقات، این ساده ترین کاریست که میتوان انجام داد.
اگر از کسانی هستید که از صبحانه خوردن طفره می روید یا به یک کاسه غلات (خیلی شیرین) برای ۱۱ ساعت بسنده میکنید، خود را در معرض این گرسنگی شدید قرار میدهید، تنها راه چاره، رضایت دادن به یک وعده غذایی کامل است نه خوردن تنقلات و ریزه خوری!
یک غذای واقعی که از لحاظ پروتئین، چربی، کربوهیدرات و فیبر متعادل باشد! یعنی حداقل ۵۰ گرم نان (کربوهیدرات) سرشار از فیبر و نه نان سفید، کمی کره (چربی) و مربا، یک واحد میوه (حاوی کربوهیدرات و فیبر) و یک واحد لبنیات مانند ماست یا پنیر سفید (حاوی پروتئین). اگر میخواهید برای صبحانه به یک ساندویچ یا سالاد بسنده کنید (برای این که چاق نشوید!)، طبیعتاً بعدازظهر دچار ضعف و گرسنگی و تمایل به خوردن شدید خواهید شد.
راه حل: یک واحد میوه یا یک واحد لبنیات به غذایتان اضافه کنید تا مدت بیشتری شما را نگه دارد. یا میتوانید یک عصرانه شامل میوۀ تازه یا خشک یا یک کاسه پنیر سفید یا میوه یا تخم مرغ آب پز میل کنید.
تمایل به خوردن به علت هوس آیا این تمایل به خوردن و گرسنگی هوس است؟ ناراحت، خسته و مضطرب هستید، بر روی پوست تان احساس درد دارید، پشت تان درد میکند، پشت ترافیک کلافه شده اید، یا از اتوبوس جا مانده اید، با کسی (فرزند، همسر، رئیس،…) درگیر شده اید… به طور خلاصه، هر مشکلی که داشته باشید، تحت تأثیر یک احساس کمابیش قوی قرار گرفته اید و تمایل دارید که چیزی بخورید. بدون اینکه خبر داشته باشید که این تمایل به خوردن از این احساس ناشی میشود. اما آن چیزی که تمایل به خوردنش دارید، حسابی شیرین است! و قطعاً یک واحد میوه، یا یک کاسه ماست یا یک تخم مرغ آب پز نیست که برای یک مدت شکمتان را پرکند!
شما فکر میکنید که واقعاً گرسنه هستید، ولی اگر خوب تجزیه و تحلیل کنید متوجه میشوید که گرسنه نیستید، وگرنه برای رفع گرسنگی میوه، ماست یا تخم مرغ آب پز انتخابهای مناسب تری بودند تا یک خوراکی شیرین!
علت تمایل به خوردن به علت هوس چیست؟ علت این امر یک عدم تعادل در تغذیه تان میان، قند (کربوهیدرات سریع الجذب) و پروتئین هاست. اگر بیش از ۵% انرژی روزانه تان توسط قند تأمین شود، شما از میزان قند مناسب برای بدنتان تجاوز کردهاید. آیا زن هستید و به طور نرمال روزانه ۲۰۰۰ کالری انرژی نیاز دارید؟ ۲۵ گرم قند یا شکر برای یک روزتان میزان مناسبی است. (یعنی ۱۰۰ کالری، هر گرم قند حاوی ۴ کالری است.)
ولی قند فقط همان مقداری نیست که شما به چشم میبینید و در چای، قهوه یا شیر میریزید. قند موجود در نوشیدنیهای شیرین را که پنهان شده اند از یاد نبرید. یک لیوان کوچک سودا ۱۰ کالری انرژی دارد. یک قاشق مربا یا یک بیسکویت ۵ تا ۱۰ گرم قند در خود دارند، یا یک دسر خامهای حداقل ۲۰ گرم شکر را دارد.
قبل از این که با خیال آسوده شروع به خوردن خوراکیها کنید، نگاهی هم به برچسب شان بیندازید. میزان قند دسرهای صنعتی را که در پایان غذا میخورید، نیز محاسبه کنید.
اگر در روز، تشنگی تان را با آبمیوه یا سودا (و نه آب) رفع میکنید، شک نداشته باشید، بدون اینکه متوجه باشید به سرعت از حد سهمیۀ قند روزانه تان عبور کرده اید!
این قندها واکنشهای شیمایی بدن را برهم میزنند، شما همچنان بر مصرف بیشتر و بیشتر قند اصرار دارید و مانند یویو کربوهیدراتها را در بدنتان بازی میدهید (در واقع میزان قند در خونتان را). متأسفانه، این وضعیت، شرایط بیوشیمیک تان و همزمان تغذیه تان را مختل میکند: وقتی که یک نوشیدنی شیرین مینوشید یا یک خوراکی شیرین میخورید، قندتان بالا میرود، موقع غذا که میشود گرسنه نیستید و تمایلی به گوشت، ماهی، تخم مرغ و مواد پروتئینی دیگر ندارید.
طی این مدت، تمام قندی که مصرف کرده اید در طی روز به چربی تبدیل شده و در رانهایتان (یا باسن یا شکم تان) جا خوش کرده اند!
چاره ای برای تمایل به خوردن به علت هوس متوقف کردن خوردن و نوشیدن مواد قندی راه حل مناسبی نیست زیرا در این صورت شما احساس میکنید که حالتان بد است و مأیوس هستید، در واقع این اقدام شرایط استرس روحی را که باعث تمایل به قند میشود، از بین نمیبرد. بنابراین باید کم کم قند را کنار بگذارید تا دیگر واقعاً تمایلی به آن نداشته باشید.
برای این کار باید با اضافه کردن میزان پروتئین وعده غذایی تان شروع کنید، خصوصاً صبحانه. یک واحد لبنیات یا یک برش ژامبون یا یکی دو تا تخم مرغ زده شده به شکل املت میل کنید. این مواد پروتئینی به اضافه نان کامل (حداقل ۵۰ گرم) که کمی کره مالیده اید و یک واحد میوه، صبحانۀ ایده آلی را تشکیل میدهند. خواهید دید حتی اگر عصبانی و ناراحت شوید، تمایل تان به مواد قندی در صبح از بین خواهد رفت؛ علتش هم غذاهای مقوی و سرشار از پروتئین، کربوهیدرات و فیبر است. احتمالاً فکرش را هم نمیکردید که این قد تأثیر داشته باشد!
اما اگر نخوردن مواد قندی و شیرینی جات واقعاً عذابتان میدهد، یک کاسه کوچک ماست یا پنیر سفید یا یک عدد تخم مرغ آب پز، بخورید. پروتئینهای موجود در این خوراکیها، تمایل به مواد قندی را از بین میبرند. یک برش گوشت یا یک تکه ماهی، به همراه مقدار مناسبی سبزیجات به اضافۀ لبنیات و میوه و البته نان کامل ناهار مناسبی را تشکیل میدهند. این میزان مناسب پروتئین حیوانی و گیاهی، کربوهیدراتهای ملایم و فیبر باعث حفظ میزان مناسب کربوهیدرات میشود.
آب بنوشید سودا و نوشیدنیهای شیرین ممنوع! این نوشیدنیها حتی اگر باعث افزایش قند خون تان هم نشوند،تمایل به شیرینیتان را تحریک کرده و شما را به خوردن و نوشیدن مواد قندی عادت میدهند. باید تمایل کمتری به نوشیدنیهای شیرین نشان دهید، زمانی که تشنه هستید، یک لیوان آب خنک (و نه یخ) را امتحان کنید.
خواهید دید که نوشیدن یک لیوان آب خنک در مقایسه با یک نوشیدنی شیرین یا سودا، که دلتان میخواست بنوشید و چندان هم تشنگی را رفع نمیکند، بسیار لذت بخش تر است. با به کار بستن این توصیهها، به سرعت خواهید دید که دیگر دچار گرسنگیهای شدید و کاذب نخواهید شد و با این روش میتوانید اضافه وزنتان را کم کنید.
گروهی از دانشمندان آمریکایی در بررسیهای خود نشان دادند که خوردن سیب با پوست می تواند به تقویت عضلات کمک کند.
به گزارش مهر، چندی پیش دانشمندان موسسه کارولینسکا در استکهلم سوئد نشان دادند همانطور که در کارتون "پاپای" (ملوان زبل) اتفاق می افتد، اسفناج یک ماده خوراکی غنی از نیترات است و حتی مصرف کم آن به مدت سه روز مداوم می تواند میزان اثربخشی میتوکندریها را بهبود ببخشد. میتوکندریها نیروگاههای انرژی حاضر در سلولهای ماهیچه ای و بافتها هستند و بنابراین مصرف اسفناج به تقویت ماهیچه ها کمک می کند.
اما اکنون گروهی از دانشمندان دانشگاه آیووا با انجام مطالعاتی بر روی مواد غذایی که قادرند فرایند "تحلیل عضلانی ژنتیکی" را به تاخیر بیندازند موفق شدند هزار و 300 ماده را شناسایی کنند.
در بین این مواد، "اسید اورسولیک" که به میزان بسیار بالایی در پوست سیب دیده می شود یکی از موادی است که بیشترین تاثیر را بر روی تقویت عضلات دارد.
این ماده در گوشت سیب وجود ندارد. اسید اورسولیک علاوه بر پوست سیب در آلو، زغال اخته، ریحان و پونه کوهی نیز یافت می شود.
براساس گزارش نیوزفود، این دانشمندان با انجام آزمایشاتی بر روی مدلهای حیوانی دریافتند موشهایی که برای آنها این مولکول تجویز شده بود ریتم عضلانی بهتری داشتند و از فواید کلی این ماده از جمله کاهش چربیهای خون بهره مند می شدند.
این دانشمندان در این خصوص توضیح دادند: "این مولکول، بسیار جالب است. علاوه بر پتانسیلهای دارویی، نتایج بررسیهای ما نشان می دهد که اسید اورسولیک در یک رژیم غذایی سالم نیز وجود دارد. این برای کسانی که از دیرباز عادت داشته اند سیب را با پوست بخورند خبر خوبی است."
گشاده دست و جاری باش (مثل رود با شفقت و مهربان باش (مثل خورشید گر کسی اشتباه کرد آن را بپوشان (مثل شب عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ متواضع باش (مثل خاک بخشش داشته باش (مثل دریا گر خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آیینه
آدامس بجویم یا نه؟آدامس بدون قند تأثیرات مثبت فراوانی در حفظ سلامت دندان*ها دارد، بدین معنی كه میزان ترشحات بزاقی را در طی عمل جویدن بالا می*برد و از خاصیت اسیدی پلاك*های مخرب دندان*ها می*كاهد.آدامس بدون قند تأثیرات مثبت فراوانی در حفظ سلامت دندان*ها دارد، بدین معنی كه میزان ترشحات بزاقی را در طی عمل جویدن بالا می*برد و از خاصیت اسیدی پلاك*های مخرب دندان*ها می*كاهد. بر طبق یك نتیجه*گیری علمی، آدامس می*تواند در كنار مواد دیگر محافظ دندان*ها، از پوسیدگی آنها جلوگیری كند. بیش از بیست سال است كه در مؤسسات تحقیقاتی و پژوهشی سراسر دنیا، در مورد نقش افزایش ترشحات بزاقی در حفظ سلامت دهان و دندان، مطالعات گسترده*ای صورت گرفته است. شواهد بالینی حاكی از آن است كه نه*تنها آدامس عامل پوسیدگی دندان*ها نیست، بلكه استفاده از آن پس از هر وعده غذا یا بعد از میان*وعده*هایی نظیر شكلات و بیسكویت، اثر اسیدی ایجاد شده را كاهش می*دهد. امروزه محققان معتقدند كه در كنار مسواك زدن مرتب دندان*ها با خمیر دندان حاوی فلوراید، آدامس نیز می*تواند نقش مفیدی در حفظ سلامت دهان و دندان ایفا كند. آب دهان مهم*ترین ابزار دفاعی طبیعی دهان به*شمار می*آید. این مایع پلاك*های موجود بر سطح دندان*ها را می*شوید و اسیدهای ایجاد شده را خنثی می*كند. در نتیجهٔ جویدن موادی مانند آدامس یا سبزیجات طبیعی، بزاق بر روی دندان*ها جاری می*شود. این خاصیت را شویندگی اسید می*نامند. همچنین، ترشحات بزاقی مواد غذایی باقی*مانده در لابه*لای دندان*ها را می*زداید. همان*طور كه پیش*تر اشاره شد، عمل جویدن به همراه مزه كردن طعم آدامس میزان ترشح بزاق را افزایش می*دهد. با جاری شدن آب دهان و افزایش مقدار آن، غلظت مادهٔ بی*كربنات در دهان بالا می*رود كه موجب خنثی شدن مواد اسیدی موجود در پلاك*های دندانی و دسترسی بیشتر به مواد معدنی و در نتیجه مانع پوسیدگی دندان*ها می*شود. ● تأثیر آدامس در جلوگیری از خشكی دهان افرادی كه دچار عارضهٔ خشكی دهان هستند، به دلیل كمبود میزان ترشحات بزاقی و اسیدی بودن دهان، به پوسیدگی دندان مبتلا خواهند شد. لذا به این گروه توصیه می*شود كه با استفاده از آدامس میزان ترشحات بزاقی خود را افزایش دهند. ● بهترین نوع آدامس سقز ماده*ای شیرین است. دو نوع قند سوربیتول و زیلیتول موجود در آن می*توانند موجب بیماری*های معده و روده شوند. اگر آدامس مصرفی شما دارای مقدار زیادی از این قندها باشد، دستگاه گوارشتان آسیب خواهد دید. امروزه، به دلیل بی*توجهی تولیدكنندگان آدامس به درصد قند موجود در آن، چنین مشكلاتی به*وفور ایجاد می*شوند. لذا به توصیهٔ متخصصان، برای جلوگیری از ابتلا به بیماری*های معده و روده، از آدامس*های با میزان قند كم استفاده كنید. كودكان بالای ۵ سال می*توانند از انواع مختلف آدامس استفاده كنند. اما بهتر است به جای توجه به اسم و قیمت آدامس، به نوع و كیفیت آن دقت كرد. بر طبق نتایج به دست آمده از پژوهش*های علمی، سقز بهترین نوع آدامس است. اضافه كردن درصد بالایی شكر و مواد طعم*دهنده به آدامس باعث كاهش كیفیت و حتی زیان*آور شدن این ماده می*شود. ● چند توصیهٔ مفید ▪ دست*كم دو بار در روز دندان*ها و لثهٔ خود را با خمیر دندان*های حاوی فلوراید بشویید. ▪ از مصرف زیاده از حد غذا و نوشیدنی*های شیرین بپرهیزید. ▪ مراجعهٔ سالیانه به دندانپزشك را در برنامهٔ زندگی خود بگنجانید. ▪ در صورت نبودن امكان مسواك زدن، جویدن آدامس كمك*كننده است. البته جویدن آدامس هرگز جایگزین شست*وشوی روزانهٔ دهان و دندان نخواهد شد. حداقل زمان لازم برای بروز آثار مثبت جویدن آدامس بیست دقیقه است.
مصرف آنتی اکسیدان*هاآنتی*اکسیدان*ها ترکیباتی هستند که باعث محافظت در برابر آسیب سلولی ناشی از مولکول*هایی به نام رادیکال*های آزاد می*شوند.آنتی*اکسیدان*ها ترکیباتی هستند که باعث محافظت در برابر آسیب سلولی ناشی از مولکول*هایی به نام رادیکال*های آزاد می*شوند.
از جمله آنتی*اکسیدان*های رایج و غذاهای حاوی آن می*توان به اینها اشاره کرد: ویتامین C که در مرکبات و آب میوه؛ میوه*های توتی و سایر میوه*ها؛ سبزیجات به رنگ سبز تیره؛ فلفل قرمز و سبز. ویتامین E که در روغن*های گیاهی، غلات کامل، و سبزی*های برگ*دار سبز یافت می*شود. سلنیوم که در غلات کامل، اغلب سبزی*ها، گوشت مرغ، تخم مرغ*، و اغلب فراورده*های لبنی یافت می*شود. بتاکاروتن که میوه*ها وسبزی*هایی مانند کلم براکلی، اسفناج، هویج، سیب*زمینی شیرین، فلفل سبز و قرمز، زردآلو، طالبی یافت می*شود.
نوشیدن آب سالم برای پیشگیری از سنگ کلیه ها و حفظ آب بدن بخصوص در تابستان به دلایلی بسیار اهمیت دارد،از جمله برای جلوگیری از تشکیل سنگ*های کلیوی.حفظ آب بدن در تابستان به دلایل بسیار اهمیت دارد،از جمله برای جلوگیری از تشکیل سنگ*های کلیوی. کمبود مایعات در بدن می*تواند به ایجاد سنگ*های کلیوی بینجامد، و فعالیت*های جسمی در معمول تابستان می*تواند باعث تکان خوردن سنگ*های کلیوی و ایجاد علائم دردناک شود. یکی از بهترین راه*ها برای پیشگیری از سنگ*های کلیوی این است که در طول ۲۴ ساعت آب را به بدن برسانیم. برای این کار در طول روز باید ۶ تا ۸ لیوان آب بنوشید. حدود ۱۳ درصد مردان و ۷ درصد زنان زمانی در طول عمر شان سنگ کلیوی خواهند داشت، برای پیشگیری از ایجاد این سنگ*ها این توصیه*ها را رعایت کنید: ▪ مقدار زیادی آب بنوشید. ▪ مصرف چای و نوشابه*های گازدار را حاوی اکسالات هستند و ممکن است خطر انواعی از سنگ*های کلیوی را بیفزایند، کم کنید. ▪ ورزش کنید و وزنتان را کم کنید. اضافه*وزن و زندگی بی*حرکت یک عامل مهم شیوع سنگ***های کلیوی است. ▪ لیموناد بنوشید، البته نه انواع پودری که باید با آب مخلوط شوند. نشان داده شده است که لیموناد واقعی خطر سنگ*های کلیوی را کاهش می**دهد. ▪ از دکترتان درباره داروهایی که به پیشگیری از سنگ*های کلیوی کمک می*کنند، سوال کنید. ▪ از دکترتان درباره ادامه مصرف مکمل های کلسیم که ممکن است خطر سنگ های کلیوی را بیفزایند،سوال کنید. ▪ افراد با ادرار بسیار اسیدی ممکن است مجبور باشند مقدار کمتری گوشت قرمز و گوشت مرغ و ماهی بخورند- غذاهایی که میزان اسیدی*بودن ادرار را می*افزایند. با دکترتان در این مورد مشورت کنید. یادداشت: همشهری آنلاین
غذاهای غنی از كلسیم برای تقویت استخوان ها مفیدتر از مكمل*های حاوی كلسیم هستندبراساس نتایج آخرین مطالعات، مواد غذایی غنی از كلسیم برای تقویت استخوان*ها بهتر از مكمل*های حاوی كلسیم به شكل قرص* و دارو عمل می*كنند.براساس نتایج آخرین مطالعات، مواد غذایی غنی از كلسیم برای تقویت استخوان*ها بهتر از مكمل*های حاوی كلسیم به شكل قرص* و دارو عمل می*كنند. كلسیم برای پیشگیری از عارضه پوكی استخوان به ویژه در زنان پس از یائسگی بسیار ضروری است. پوكی استخوان بیماری است كه در نتیجه كاهش مستمر تراكم معدنی استخوان*ها بروز می*كند كه در نهایت نیز منجر به شكستگی و ترك*خوردگی استخوانها می*شود. هر ساله میلیون*ها نفر در سراسر جهان به این عارضه مبتلا می*شوند. در این پژوهش محققان دانشكده طب دانشگاه واشنگتن از ۱۸۳ زن یائسه درخواست كردند كه اطلاعات دقیقی از رژیم غذایی خود و مصرف مكمل*های كلسیم در ۷ روز هفته ارائه كنند. این دانشمندان میزان تراكم مواد معدنی در استخوانهای این زنان و نیز میزان هورمون زنانه استروژن را در ادرار آنها اندازه*گیری كردند. سپس این زنان به سه گروه به لحاظ مصرف كلسیم تقسیم شدند. گروهی كه حداقل ۷۰ درصد از كلسیم مورد نیاز روزانه خود را از مكمل*ها دریافت می*كردند، گروهی كه همین مقدار را فقط از مواد غذایی و محصولات لبنی دریافت می*كردند و گروهی كه از قرص*های حاوی كلسیم به عنوان مهمترین منبع دریافت كلسیم روزانه خود مصرف می*كردند. این گروه از محققان دریافتند؛ اگرچه زنانی كه تنها از مواد غذایی حاوی كلسیم مصرف می*كردند به طور متوسط حداقل مقدار كلسیم را از مواد غذایی دریافت می*كردند اما میزان تراكم استخوانی در این گروه به مراتب بیشتر از دو گروه دیگر بوده است. از سوی دیگر، نتایج این مطالعات تاكید می*كند؛ مصرف مواد غذایی غنی از كلسیم به علاوه گروه مكمل*ها بیشترین تاثیر را در افزایش تراكم استخوان*ها دارد.
بادام برای رفع سرفه، ناراحتی حنجره و تنگی نفس مفید استبادام سینه را نرم كرده و شیر بادام برای رفع سرفه، ناراحتی حنجره و تنگی نفس مفید بوده و خلط آور است.بادام سینه را نرم كرده و شیر بادام برای رفع سرفه، ناراحتی حنجره و تنگی نفس مفید بوده و خلط آور است. بادام ملین بوده و روغن بادام ضد یبوست است، مخصوصا از روغن بادام می توان برای رفع یبوست برای بچه*ها استفاده كرد. بادام برای درمان زخم روده*، مثانه و اسهال مفید است، همچنین بادام بو داده مقوی معده بوده و قابض است. چغاله بادام لثه و ریشه دندان را تقویت می كند و برای خشكی دهان مفید است. همچنین دم كرده پوست قهوه*ای رنگ مغز بادام، بهترین دارو برای تسكین درد و التهاب مجاری تنفسی است. جوشانده برگ درخت بادام برای نارسایی كبد و كیسه صفرا مفید است . روغن بادام خواب آوراست و بی خوابی را از بین می برد. روغن بادام شیرین به دلیل خاصیت نرم كنندگی و ضد التهاب در كرم*ها و پمادها به كار می رود. برای رفع خارش پوست بچه*هایی كه سرخك و مخملك دارند، روغن بادام را در تمام سطوح بدن آنها بمالید تا خارش را تسكین دهد. مالیدن روغن بادام بر روی پوست التهاب را رفع كرده و سوختگی را درمان می كند. روغن بادام اگزما را رفع می كند. از آنجایی كه بادام تلخ دارای اسید سیانیدریك است در مصرف آن باید نهایت دقت را بعمل آورد . خوردن بادام تلخ برای تنگی نفس، سرفه و ورم ریه و روغن آن برای درمان سیاه سرفه، تنگی نفس، درد كلیه و خارج كردن سنگ مثانه مفید است. همچنین مخلوط بادام تلخ با عسل، كبد و طحال را تمیز می كند. برای رفع درد كلیه*ها بهتر است بادام تلخ همراه با نشاسته و نعناع استفاده شود. برای از بین بردن سنگ كلیه و ناراحتی*های كلیه، بادام تلخ را با شیره انگور مخلوط كرده و بخورید. دم كرده ریشه درخت بادام تلخ برای پاك كردن طحال و دفع كرم روده به كار می رود. بادام دارای مواد مغذی بسیاری است بنابراین غذای بسیار خوبی می باشد، ولی چون سنگین و دیرهضم است نباید در خوردن آن افراط كرد. به طوری كه مقدار آن نباید در روز بیش از۱۰ دانه باشد. لازم به ذکر است، بادام همچنین برای معده*های ضعیف و سرد خوب نیست و اشخاصی كه معده ضعیف دارند بهتر است بادام را با شكر بخورند .
کشف مولکول محافظ بدن در مقابل آلرژی*های غذاییگروهی از دانشمندان انگلیسی و ایتالیایی موفق به کشف مولکولی شدند که بدن را از آلرژی های غذایی محافظت می کند.گروهی از دانشمندان انگلیسی و ایتالیایی موفق به کشف مولکولی شدند که بدن را از آلرژی های غذایی محافظت می کند. این مولکول که بطور طبیعی در بدن تولید می شود، "اینترلوکنین- ۱۲" نام دارد. "اینترلوکنین – ۱۲ " می تواند بدن را از آسیب های ناشی از آلرژی به مواد غذایی محافظت کند. محققان موسسه تحقیقات غذایی نورویچ انگلیس با همکاری دانشمندان دانشگاه سینا در ایتالیا که نتایج پژوهش های خود را در ژورنال "آلرژی و ایمنی بالینی " منتشر کرده اند، با بررسی این مولکول در موشها کشف کردند که موشهایی که از آسیب های آلرژی های غذایی بدون در نظر گرفتن آلرژی زا بودن یا نبودن غذا ، محافظت می شوند ، این مولکول را در بدن خود بطور طبیعی دارند و موشهایی که دچار آلرژی های غذایی می شوند، فاقد این مولکول هستند. این دانشمندان امیدوارند با تولید مصنوعی این مولکول افراد مبتلا به آلرژی های غذایی را درمان کنند.
خاکشیر سنگ كلیه را دفع می كندخاكشیر دارای اسیدهای چرب مانند اسید لینوئیك، لینولنیك،اولئیك، پالمتیك و اسید استئاریك است، همچنین در خاكشیر اسانس روغن فراری وجود دارد كه دارای مواد بنزیل و ایزوسیانات است و سنگ كلیه را دفع می كند.خاكشیر دارای اسیدهای چرب مانند اسید لینوئیك، لینولنیك،اولئیك، پالمتیك و اسید استئاریك است، همچنین در خاكشیر اسانس روغن فراری وجود دارد كه دارای مواد بنزیل و ایزوسیانات است و سنگ كلیه را دفع می كند.
برای دفع سنگ كلیه می توان خارشتر، خاكشیر و ترنجبین را با هم مخلوط كرده و صبح ناشتا خورد.
خاكشیر التیام دهنده زخم و جراحات، همچنین ادرار آور و تب بر است.
خاکشیر التهاب كلیه را برطرف کرده و صدا را باز می كند.
برای از بین بردن كهیر و التهابات پوستی از خاكشیر استفاده كنید.
از گلها و برگهای گیاه می توان برای رفع بیماری ناشی از كمبود ویتامین C استفاده كرد.
برای برطرف كردن جوشهای صورت كه به علت خوردن چربی و شیرینی زیاد ایجاد می شود باید جوشانده یك قاشق ترنجبین را با دو قاشق غذاخوری خاكشیر مخلوط كرده و هر روز صبح ناشتا به مدت دو هفته آنرا میل كنید تا جوش*ها از بین برود.
گفتنی است، بعضی از افراد هنگامی كه خاكشیر می خورند ممكن است سردرد بگیرند، این افراد باید خاكشیر را همراه با كتیرا مصرف کنند.
شکلات تلخ بخوریدمصرف مقدار کم شکلات تلخ در هر روز می تواند از بالا رفتن فشار خون جلوگیری کند.مصرف مقدار کم شکلات تلخ در هر روز می تواند از بالا رفتن فشار خون جلوگیری کند. به گزارش رویترز، محققان آلمانی اعلام کرده اند که مصرف مقدار کم شکلات تلخ روزانه باعث پائین رفتن فشار خون می شود. این تحقیق که روی ۴۴ نفر که از ۵۶ تا ۷۳ سال انجام شده است نشان می*دهد که مصرف مقدار کم شکلات تلخ که حاوی کالری پائینی است فشار خون این افراد را پائین برده و آنها نسبت به افرادی که شکلات شیری سفید رنگ خورده اند فشار خون کمتری دارند. مصرف مقدار بسیار کم شکلات تلخ که حدود ۳۰ کالری انرژی دارد می تواند برای سلامت افراد مفید باشد و با وجود کالری کمش موجب چاقی نیز نمی شود.
مبتلایان به افسردگی و آسم قهوه بنوشند!قهوه دارای خواص ضد افسردگی بوده و مقاومت ورزشكاران را نیز زیاد می كند.قهوه دارای خواص ضد افسردگی بوده و مقاومت ورزشكاران را نیز زیاد می كند. قهوه ضد عفونی كننده و برای سوختگی*ها مفید است. همچنین هضم را آسان و تب*های نوبه*ای را برطرف می كند. مصرف قهوه به بدن نیروی كاذب می دهد، سردرد را برطرف، مسمومیت*های ناشی از مصرف الكل زیاد را درمان كرده و برای برطرف كردن یرقان مفید است. قهوه ادرار آور است، دردهای عصبی را درمان و برونشها را باز می كند، برای مبتلایان به بیماری آسم نیز مفید است. لازم به ذکر است، قهوه فشار خون را بالا می برد و کسانی که فشار خونشان بالاست باید از نوشیدن قهوه خودداری كنند. همچنین قهوه باعث تحریك و ضعیف شدن قلب و بیماری قلبی می شود. تجربه نشان داده است؛ كسانی كه قهوه می نوشند احتمال بیماری قلبی در آنها سه برابر كسانی است كه قهوه مصرف نمی کنند . زنان باردار به هیچ وجه نباید قهوه مصرف کنند، زیرا باعث عوارض خطرناك برای كودك می شود. گفتنی است، قهوه باعث بی خوابی شده و مصرف زیاد آن سبب ایجاد ناراحتی*های روده*ای و معده*ای و سوء هاضمه می*شود. همچنین قهوه كلسترول خون را افزایش می دهد.
روغن بدون چربی ترانس برای همبرگردومین فروشگاه زنجیره ای همبرگر جهان اعلام کرد تا پایان سال آینده در همه رستوران*هایش از روغن عاری از چربی ترانس استفاده خواهد کرد.دومین فروشگاه زنجیره**ای همبرگر جهان اعلام کرد تا پایان سال آینده در همه رستوران*هایش از روغن عاری از چربی ترانس استفاده خواهد کرد. به گزارش آسوشیتدپرس برگر کینک می*گوید از هم اکنون در بسیاری از ۷۱۰۰ رستوران آن در سراسر آمریکا از روغن*های بدون چربی* ترانس استفاده می شود. برگر کینگ به خاطر همبرگرهای کبابی*اش شهرت دارد، اما از برای سیب*زمینی سرخ*کرده*ها و اغلب فراورده های جوجه از روغن آشپزی استفاده می*کند .در آزمون*های انجام*شده مصرف*کنندگان غذاهای پخته*شده در روغن*های جدید بدون چربی ترانس را به غذاهای پخته شده در روغن حاوی چربی ترانس ترجیح داده*اند. چربی*های ترانس در روغن*های گیاهی هیدروژنه*شده یا جامد وجود دارند با افزایش میزان کلسترول بد و کاهش کلسترول خوب خطر بیماری قلبی را افزایش می*دهند. در میان رقبای عمده برگر کینگ، مکدونالد نیز در اوائل امسال اعلام کرده بود که از یک روغن پخت و پز جدی عاری از چربی*های ترانس استفاده خواهد کرد. سایر شرکت*های فروش مواد غذایی در آمریکا نیز در مراحل مختلف حذف چربی*های ترانس از محصولات*شان هستند.
مصرف زیاد بستنی باعث چاقی و اضافه وزن میشودبه گفته متخصصان، بستنی انرژی زیادی را در اختیار افراد می*گذارد از این رو نباید بیش از میزان طبیعی مصرف شود چرا که در غیر این صورت باعث چاقی و اضافه وزن در فرد خواهد شد.به گفته متخصصان، بستنی انرژی زیادی را در اختیار افراد می*گذارد از این رو نباید بیش از میزان طبیعی مصرف شود چرا که در غیر این صورت باعث چاقی و اضافه وزن در فرد خواهد شد. دکتر « ضیاء الدین مظهری » رییس انجمن تغذیه ایران با بیان این مطلب، گفت: بستنی با قند اضافه، خامه و شیر پرچرب تهیه می شود و حاوی انرژی زیادی است. همچنین در انواعی از بستنی*ها که شیرینی نیز به آن اضافه می شود این انرژی به چند برابر می*رسد از این رو مصرف زیاد آن موجب بروز چاقی خواهد شد. وی ضمن اشاره به این که اگر در مصرف هر نوع ماده غذایی تعادل رعایت شود مشکلی برای سلامتی افراد پیش نمی آید، افزود: بنابراین با مصرف متعادل محصولات غذایی همچون بستنی افراد دچار اضافه وزن نخواهند شد. دکتر مظهری در خصوص فواید بستنی نیز گفت: اگر بستنی بدون افزودنی*های غیرمجاز رنگی و پاستوریزه باشد به دلیل آنکه حاوی مواد لبنی است تامین کننده کلسیم بدن خواهد بود. وی در پایان خاطرنشان کرد: مواد غذایی همچون بستنی باید بعد از غذای اصلی مصرف شود تا موجب احساس سیری در فرد نشده و به برنامه غذایی او لطمه وارد نشود.